چگونه سه دوست با شرایط یکسان، نتایج کاملاً متفاوتی گرفتند!

سه رفیق را که باهم بزرگ‌شده‌اند را در نظر می‌گیریم. آن‌ها در همسایگی هم زندگی می‌کنند و از نظر احساسی بسیار به هم شبیه‌اند. درآمد سالانه آن ها هم تقریبا یکسان است. هر سه متاهل هستند و از سطح سلامتی معمولی، وزن عادی به اضافه کمی ترس از چاقی بعد از ازدواج برخوردار هستند.
دوست شماره‌ی یک امید نام دارد، او بسیار زحمت کش است. امید از زندگی راضی است و یا این گونه فکر می‌کند، اما گه گاهی هم گله می کند که چرا هیچ چیزی در زندگی او در حال تغییر نیست.
دوست دوم علی است. او تغییرات به ظاهر ناپیوسته و مثبتی را در زندگی‌اش آغاز کرده است. او هر روز فقط ده صفحه از یک کتاب خوب را می خواند و در مسیر رفت وبرگشت به محل کار به یک برنامه آموزشی الهام بخش به مدت 30 دقیقه گوش می‌دهد. علی دوست دارد تغییرات را در زندگی ببیند اما دوست ندارد که نق نق کند ودر این مورد غر بزند. او اخیرا چند کتاب در زمینه موفقیت خوانده است و از آن ها ایده ای به دست آورده و تصمیم گرفته آن را در زندگی خود به اجرا در آورد. او با خود قرار گذاشت که 125 کالری را بر اساس رژیم هر روزه اش کم کند. کار بزرگی نیست، شاید در حد جایگزینی نوشابه با یک بطری آب معدنی و استفاده‌ی سس خردل به جای مایونز در ساندویچ باشد. مطمئنا قابل اجرا است .او همچنین شروع به پیاده روی کرد و قرار گذاشت هر روز حدود یک کیلومتر راه برود. کار خیلی بزرگی که نیاز به شجاعت و تلاش داشته باشد، مورد صحبت نیست. هر کسی می‌تواند آن را انجام دهد. علی تصمیم می‌گیرد که به انجام دادن این گزینه‌های کوچک وفادار بماند. او به این موضوع واقف است که اگرچه همه‌ی این‌ها کارهای ساده ای هستند، اما با کوچکترین بی توجهی ممکن است او وسوسه شود و این برنامه‌ها را به طور کامل کنار بگذارد.
دوست شماره سه بهروز است. او چند گزینه ناچیز را بر می‌گزیند. او اخیرا تلوزیونی با یک صفحه‌ی بزرگ خریده است و می‌تواند تعداد بیشتری از برنامه‌های مورد علاقه‌اش را تماشا کند. بهروز تصمیم می‌گیرد غذاهای جدید را همیشه امتحان کند. خوراک گوشت با پنیر و انواع دسرها ، غذای مورد علاقه‌ی اوست. علاوه بر آن بهروز نوشابه‌ها را هفته ای یک بار به رژیم غذایی خود اضافه می‌کند. هیچ چیز غیر معمولی در کار نبود، بهروز فقط میخواست کمی خوش تر باشد.
در پایان ماه پنجم، تفاوت مشهودی بین این سه دوست ( علی و بهروز و امید) دیده نمی شود. علی هر شب به خواندن خود ادامه داده و فایل های صوتی الهام بخش را در مسیر رفت و برگشت از محل کارش گوش می دهد. بهروز کمتر تلاش می کند و از زندگی لذت می برد. امید هم همان کار های همیشگی را می کند و به زندگی روزمره خود ادامه می دهد. اگر چه هر کدام از این مردها الگوی رفتاری خودشان را دارند، اما پنج ماه زمان زیادی برای پیشرفت جدی در شرایط آن ها نیست. در حقیقت اگر شما شرایط هر سه نفر را روی نمودار ترسیم کنید، شرایط آن ها در ماه پنجم دقیقا با هم برابر است.
در پایان ماه دهم، هنوز هم تغییرات چشم گیری در زندگی هیچ کدام نمی بینیم. این روند ادامه دارد تا این که به ماه هجدهم می رسیم که تغییرات جزئی در ظاهر این سه دوست کم کم قابل مشاهده می شود.

dastan-3-doost-asare-morakab
با شروع ماه بیست و پنجم، ما می توانیم شاهد تفاوت هایی کاملا مشهود باشیم. در ماه بیست و هفتم تفاوتی وسیع را شاهد هستیم و در ماه سی و یکم تغییرات شگفت انگیز است. بهروز چاق است در حالیکه علی آراسته و خوشتیب می باشد. با کم کردن روزانه 125 کالری، در ماه سی و یکم علی توانسته 15 کیلو از وزن خودش کم کند! بهروز فقط 125 کالری بیشتر در همان زمان مورد نظر در یک روز غذا می خورد ولی حالا 15 کیلو اضافه وزن دارد. اکنون او 30 کیلو از علی سنگین تر است! اما تفاوت خیلی چشم گیر تر از وزن است. علی تقریبا هزار ساعت، خواندن کتاب های خوب را برای خود سرمایه گذاری کرده است، به برنامه های سودمندی گوش داده و توانسته، دانش و مهارت های جدیدی را یاد بگیرد و به رشد و ارتقا برسد . از همه بهتر زندگی متاهلی او هم رونق گرفته است. بهروز چطور؟ او از کارش ناراضی است و زندگی متاهلی اش هم در حال سقوط قرار گرفته است. سهم امید در این میان چیست؟ امید دقیقا همان جایی قرار دارد که دو سال و نیم پیش قرار داشت، به جز این که او اکنون غمگین تر به نظر می رسد چون احساس یکنواختی او بیشتر شده است.
قدرت محسوس اثر مرکب (تاثیر کارهای کوچک) در زندگی همین ساده بودن است. تفاوت بین افرادی که اثر مرکب را برای منافع خود به کار می گیرند، در مقایسه با دوستان و همکاران و هم سالان آن ها که اجازه می دهند همین اثر یکسان بر خلاف و به ضرر آن ها عمل کند، بسیار مشهود است. به نظر معجزه آسا می آید، مانند جادو و یا پرش بلند. بعد از سی و یک ماه، فردی که جنبه مثبت اثر مرکب را به کار می برد، به نظر می رسد یک موفقیت یک شبه را کسب کرده است. د ر واقع، موفقیت عمیق یک فرد، نتیجه گزینش انتخاب های کوچک و زیر کانه ای اوست که با پیوستگی و ثبات در طی زمان تکمیل شده اند.

اثر مرکب در موفقیت

نتایج مثال ذکر شده در بالا مهیج به نظر می رسد. اما موضوع عمیق تر از آن است که می گویم. حقیقت این است که حتی یک تغییر کوچک می تواند تاثیر شگفت انگیزی داشته باشد و ایجاد کننده یک اثر فزونگرای طراحی نشده و غیر منتظره باشد. بیایید یکی از عادت های بد بهروز را زیر میکروسکوپ ببریم، خوردن غذاهای سرشار از کالری به طور مکرر. می خواهیم درک کنیم چگونه اثر مرکب می تواند در جهت منفی عمل کند و یک اثر فزون گرا، پیامدی تاثیر گذار در تمام زندگی شما داشته باشد. بهروز از برنامه کانال غذا، دستور العمل نوعی شیرینی کلوچه ای را یاد گرفت. او حالا به خودش افتخار میکند، او آشپزی خودش را خیلی دوست دارد و بیش از سهم خودش هم می خورد (اما نه آن قدر که کسی متوجه شود). این غذا خوردن های اضافی باعث شده بهروز هنگام شب کسل و تنبل باشد. هنگام صبح هم وقتی بیدار می شود، با سستی و تلو تلو خوران راه می رود که همین مسئله او را بد اخلاق کرده است. بد اخلاقی ، بیخوابی و یا بد خوابی در عملکرد شغلی او اثر می گذارد. کمتر بازدهی دارد و در نتیجه بازخورد بدی هم از جانب رئیس خود دریافت می کند و انرژی خود را هم از دست داده است. همه ی این ها بر گرفته از بیشتر غذا خوردن اوست.
کمبود همه جانبه ی انرژی باعث می شود که بهروز کمتر تمایل به رفتن پیاده روی با همسرش داشته باشد و دیگر مثل قبل نباشد. او خودش این قضیه را احساس نمی کند. همسرش روزهای باهم بودن را از دست داده است و بین آن ها فاصله افتاده است. با کم شدن فعالیت های مشترک و عدم ورزش و دریافت هوای تازه در پیاده روی، ترشح آندرفین رخ نخواهد داد و در پی آن علاقه مندی و عشق کاهش می یابد. از آن جایی که او دیگر احساس خوشحالی هم ندارد، به دنبال بهانه گیری از خود و اطرافیان می باشد و دیگر از همسرش هم تعریف و تمجید هم نمی کند. همین طور که بدنش احساس کسالت و سستی دارد، اعتماد به نفس او هم کاهش می یابد، جذابیتش کم می شود و عشق و علاقه اش هم کمتر به چشم می خورد.
بهروز خود نمی داند چگونه عدم انرژی و تکبر بر همسرش تاثیر گذاشته است. او فقط می داند که احساس کسالت دارد. او تا دیر وقت تلویزیون نگاه می کند و با این روش ذهن خود را منحرف ساخته و به اصطلاح حواس خود را پرت می کند تا ادامه این روند برایش راحت تر باشد. در واقع به جای فکر کردن به مشکل، از آن فرار می کند. با فاصله گرفتن از همسرش، همسر بهروز شروع به گله و شکایت میکند و ابراز می کند که دوست دارد بیشتر در کنار بهروز باشد. وقتی هیچ کدام از این ها در بهروز تاثیر گذار نیست، همسرش احساس تنهایی می کند و بنابراین تمام انرژی خود را صرف شغل می کند و یا بیشتر وقت خود را با دوستان خود می گذراند. مرد ها دور و ور او می جهند و این جاست که او احساس می کند، دوباره مورد توجه قرار گرفته است. البته او هرگز به بهروز خیانت نمی کند اما بهروز طور دیگری شده است. به جای دیدن و درک انتخاب آن، گزینه های نامناسب را حس کرده و در تمامی موارد همسرش را مقصر می داند. برای اینکه دیگری را مقصر ندانیم و به درون خود نظر بیاندازیم، لازم است کارهایی برای این در هم ریختگی داخلی انجام دهیم (این یک اصل روانشناسی مهم است که دیگران را مقصر می دانیم و خود را بی گناه می بینیم). در مورد بهروز او نمی داند که باید به درون خود نگاه کند. بهروز هیچ وقت در برنامه آشپزی “سر آشپز ” توصیه ای در مورد داشتن ارتباط، رشد درونی و یا نمایش های شخصیت ندید. هر چند ممکن است این افکار به ذهن او رسیده باشد، اگر او در مورد رشد شخصیتی چیزی می خواند (همان کتاب هایی که دوست او علی مطالعه می کند)، ممکن بود روش هایی برای تغییر عادت بد خود یاد می گرفت. متاسفانه برای بهروز، گزینه های کوچک و بی اهمیت که در پایه زندگی خود بر گزید، باعث ناهمواری و ایجاد موجی شد که ویرانی را در همه قسمت های زندگی او آشکار ساخت. البته تمامی این شمارش کالری ها و حسابگری های خردمندانه اثرات متفاوت برای علی داشت، کسی که اکنون در حال درو کردن خوشه های نتایج مثبت است.
خبر مهم این است، اثر مرکب قابل پیش بینی و اندازه گیری است. آیا این آرام بخش نیست که بدانید فقط نیاز به مجموعه ای از قدم های کوچک اما پیوسته و همیشگی برای رشد و پیشرفت اساسی زندگی خود دارید؟ آیا این کار آسان تر است یا اینکه بخواهید از نمایش های بزرگ و شجاعانه و قهرمانانه کمک بگیرید و همه ی انرژی تان را صرف آخرین اجرای نمایش خود کنید که احتمالا هم ناموفق خواهید بود. متاسفانه این همان کاری است که اکثر مردم انجام می دهند. به طور اشتباه ما با جامعه ی خود قرار گذاشته ایم که فقط تاثیر نمایش های بزرگ با تلاش های زیاد را باور کنیم. در صورتی که موفقیت حاصل گام های کوچک ولی پایدار و همیشگی است که این نشان دهنده قدرت اثر مرکب در موفقیت است.


در خواست مشاوره تلفنی رایگان برای ثبت نام در دوره جامع نوابغ اینستاگرام


۱ دیدگاه برای “چگونه سه دوست با شرایط یکسان، نتایج کاملاً متفاوتی گرفتند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *