ثبت نام رایگان وبینار از ریلز میلیونی تا فروش میلیاردی​​

جلسه سوم: 6 گام الگوریتم موفقیت

به نام خدا سلام مجدد به همه شما دوستان و همراهان عزیز آکادمی فرجی، خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم. در ویدیو قبلی در مورد مرحله اول و بخش اول از الگوریتم موفقیت فردی که آماده شدن برای شروع مسیر موفقیت بود صحبت کردیم. اگر اون ویدیو رو ندیدید حتما به اون ویدیو مراجعه کنید و اول اون رو ببینید و بعد بیاید سراغ این ویدیو. همونطور که گفتم در این ویدئو میخوایم در مورد 6 گام الگوریتم موفقیت، مهمترین بخش از الگوریتم موفقیت فردی یعنی خود الگوریتم فردی و دستورالعمل اون صحبت کنیم. این الگوریتم موفقیت فردی از شش گام اصلی تشکیل شده.

اولین گام همونطور که ممکنه حدس بزنید رویا پردازیه. تا ما رویایی در زندگی نداشته باشیم و تقاضایی از جهان هستی نداشته باشیم قطعا امکان نداره اصلا مسیر موفقیتی رو شروع کنیم. متاسفانه اکثر افرادی که در جامعه میبینیم حتی به خودشون جرات رویا پردازی رو هم نمیدن که علت این برمیگرده به همون باورهای محدود کننده ای که در ویدیو قبلی به طور کاملا مفصل درمورد اونها صحبت کردم. بخاطر همین بود که تاکید داشتم قبل از شروع مسیر موفقیت اول از همه ما باید طرز فکر و نگرش خودمون به زندگی رو درست کنیم. باید ببینیم با چه عینکی داریم به جهان هستی نگاه می کنیم. اگر شما عینک تیره به چشمتون باشه اصلا فرصتهای عالی برای موفق شدن، برای ثروتمند شدن رو نمیبینید.

پس باز هم تاکید می کنم اگر ویدیوی قبلی رو ندیدید همین الان این ویدیو رو پاز کنید و برید ویدیو قبلی رو ببینید بعد برگردید. پس مرحله اول از 6 گام الگوریتم موفقیت، رویا پردازیه. رویا پردازی یعنی اینکه شما فرض کنید هیچ محدودیتی ندارید، فرض کنید تمام امکانات جهان هستی رو در اختیار خودتون دارید وهیچ محدودیتی از نظر مالی، مکانی، زمانی، هیچ نوع محدودیتی شما ندارید و فرض کنید با این شرایط یعنی بدون هیچ محدودیتی از دنیا چی میخواید؟ از خدا چی میخواید؟ از خودتون چی توقعی رو دارید؟ شاید به خودتون این رو بگید که این رو که اکثر افراد انجام میدن، اما دوستان اکثر افراد حتی در رویا پردازی هم اشتباه می کنن. ما داریم در مورد خود شما صحبت می کنیم نه رویای افراد دیگه. متاسفانه اکثر ما در زندگی رویاهای افراد دیگه رو دنبال می کنیم. از محیط اطراف به ما گفته شده مثلا تحصیلات در فلان رشته خوبه، سریع میریم سراغ اینکه توی اون رشته قبول بشیم بدون اینکه اصلا به علایق درونی به مهارتهای خودمون و به اون خواسته واقعی خومون توجه کنیم.

بذارید براتون یک مثال بزنم: یکی از دوستان دانشگاهی من در دوره فوق لیسانس ایشون به شدت دنبال این بود که برای رفتن به کشورهای خارجی مثل: آمریکا، استرالیا، کانادا اپلای کنه و بتونه در یکی از دانشگاه های این کشورها پذیرفته بشه. سه سال وقت با ارزشش روی این موضوع گذاشت. سه سال و شبانه روز تلاش می کرد و اتفاق خیلی عجیبی که افتاد این بود که بعد از اینکه بعد از دو یا سه سال تونست پذیرش رو از یک دانشگاه خیلی خوب بگیره و من با این شخص صحبت کردم متوجه شدم که این شخص اصلا به اون دانشگاه نرفته خیلی عجیبه. علت اینکه اون شخص نرفته این بود که متوجه شده بود که اولویت اول شخص خانواده اش هست و اگر به کشوری مثل آمریکا بره ممکن نتونه حتی بعد از یک سال یا دوسال خانواده اش رو ببینه.

پس من از شما تقاضا می کنم در مرحله تعیین رویاهاتون خیلی سطحی فکر نکنید و اینطوری فکر نکنید که چون همه دارن فلان کار انجام میدن من هم حتما باید اون شرایط رو داشته باشم. خیلی دقیق فکر کنید ببینید واقعا از ته دل برای خودتون چه چیزی رو میخواید؟ سعی کنید همه پیش فرض هایی که توی ذهن شما وجود داره در مورد رویاها، همه تبلیغات تلویزیونی که به شما نشون داده که برای شاد بودن حتما باید فلان ماشین مدل بالارو داشت. همه اینها رو پاک کنید. اصلا نمیگم خونه خوب یا ماشین خوب داشتن اشتباه نه. خود من هم یکی از افرادی هستم که دوست دارم شرایط رفاهی خیلی خوبی داشته باشم، اما چیزهایی که میخوایم باید بخاطر خودمون بخوایم نه بخاطر اینکه محیط اطراف به ما القا کردن که داشتن این چیزها یک سری مزیته.

خیلی دقیق فکر کنید. بذارید یک مثال دیگه بزنم، مثلا در مورد ثروتمند شدن، شما میخواید ماهی چند میلیون پول داشته باشید، میخواید چقدر ثروتمند بشید؟ حاضرید برای ثروتمند شدن چقدر بها بپردازید؟ ایا حاضرید اینقدر ثروتمند باشید که مجبور باشید صبح تا آخر شب کار کنید، فعالیت کنید؟ آیا اصلا این روش ثروتمند شدن رو دوست دارید؟ خیلی از ما دنبال روشهای ثروتمند شدنی میریم که بعد از مدتها تلاش که به اون ثروت رسیدیم، متوجه میشیم که اصلا این اون چیزی که ما میخواستیم نبود و اصلا در مرحله رویا پردازی اشتباه کردیم. از شما میخوام که خیلی دقیق تر و ظریفتر، با تفکر انتقادی رویاپردازی کنید. خیلی سطحی رویا پردازی نکنید. مطمئن بشید که رویاهای شما، مال خود شماست.

گام دوم از الگوریتم موفقیت فردی کشف هدف زندگیه. این گام رو من اینقدر دوست دارم که دوست دارم ساعتها در مورد این مرحله با شما صحبت کنم . در ویدیو قبلی هم صحبت کردم که کشف هدف زندگی، مهمترین هدف زندگی هر کدوم از ما باید باشه. مهمترین کار ما در زندگی کشف هدف زندگیه. کاری که اکثر ما اون رو انجام ندادیم و از کنار این مرحله به این مهمی خیلی سطحی گذشتیم و باز هم داریم اهداف و رویاهای دیگران رو دنبال می کنیم. باز هم داریم به رسانه ها توجه می کنیم که اونها به ما چی رو القا می کنن چه کاری الان خوبه که ما بریم اون کار انجام بدیم؟ اگر از خودتون دائم می پرسید که پول تو چه کاری، بدونید که شما هم دارید الگوی اشتباهی رو پیروی می کنید. یعنی شما نمی خواید دنبال اهداف خودتون برید، شما فقط میخواید اهدافی که از نظر دیگران زیبا هست رو دنبال کنید. پس مطمئن باشید که دارید هدف زندگی خودتون رو پیروی می کنید. نکته خیلی مهم دیگه ای که اشتباه بسیار رایجی هست در مرحله کشف هدف زندگی اینه که، پول و ثروت یک هدف نیست. پول و ثروت یک ابزاری هست که نتیجه انتخاب درست هدف زندگی ماست. پول و ثروت فقط یک نتیجه اس، یک هدف نیست. اگر شما هدف زندگیتون رو خیلی درست و منطبق با علائق، توانمندی ها و خواسته خودتون از زندگی مشخص کنید خود به خود پول و ثروت به عنوان یک نتیجه از انتخاب هدف درست حاصل میشه.

پس منظور ما از کشف هدف این نیست که بگید من میخوام پولدار بشم. پولدار شدن فقط یک نتیجه ای از انتخاب هدف و یک رویاست. کشف هدف اینه که رسالت شما در زندگی چیه؟ چشم انداز شما چیه؟ اون چه کاری که آتش اشتیاق رو در وجود شما شعله ور میکنه؟ اون چه کاری که وقتی به اون فکر می کنید و فکر می کنید از طریق اون کار به دیگران دارید خدمت می کنید به جامعه تون خدمت می کنید و اونها هم بابت اون خدمت به شما پول پرداخت می کنن، شما شاد میشید و انرژی می گیرید؟ شاید حدس زده باشید که کشف هدف زندگی تمرکز اصلیش اینه که شما به چه کسانی و از چه طریقی دارید خدمت می رسونید. جمله بسیار مهمی شما به چه کسانی و به چه طریقی، از چه طریقی دارید خدمت می رسونید؟

بعد از اینکه اینها رو پیدا کردید میتونید یک پاراگراف بسیار قدرتمند که من اسمش رو گذاشتم قطعنامه موفقیت رو بنویسید. قطعنامه موفقیت چند جمله یا یک پاراگراف که نشون میده شما عاشق انجام چه کاری هستید چه رسالتی رو در زندگی دنبال می کنید و از همه مهمتر از طریق انجام چه کاری به چه افرادی، به چه گروهی ازجامعه می خواید خدمت برسونید، می خواید اونها رو شاد کنید، می خواید اونها رو به یک لذتی و به یک هدفی برسونید و به عنوان نتیجه همه اینها خود شما هم به موفقیت و ثروت برسید.

نکته آخری که می خوام در مورد کشف هدف بگم اینکه کشف هدف دقیقا مثل قطب نمای یک کشتیه. اگر یک کشتی قطب نمایی نداشته باشه و بهترین ناخدا هم سوار اون کشتی شده باشه قطعا اون کشتی به هیچ نتیجه ای نمی رسه. چون نمی دونه اصلا در چه جهتی حرکت کنه. شاید این جمله رو شنیده باشید، اولین کاری که برای رسیدن به یک مقصدی باید انجام بدیم، انتخاب دقیق خود مقصده. متاسفانه خیلی از ما به سمتی حرکت می کنیم که اصلا نمی دونیم آخر اون مسیر چه مقصدی وجود داره. اصلا نمی دونیم به چه سمتی حرکت می کنیم. از شما می خوام که این مرحله رو خیلی دقیق و با وسواس انجام بدید و ببینید می خواید چه کاری رو برای چه کسانی انجام بدید و شاید از همه مهمتر چرا می خواید این کارو انجام بدید؟

پس بعد از اینکه مرحله دوم رو انجام دادید میریم سراغ مرحله سوم و گام سوم از الگوریتم موفقیت فردی یعنی هدف گذاری. در مرحله قبل شما هدف کلی و رسالت کلی زندگیتون رو مشخص کردید. مشخص کردید که شما می خواید از چه طریقی به هدف زندگی و موفقیت برسید. در این مرحله شما باید اون اهداف رو جزئی تر مشخص کنید. در این مرحله شما می تونید برای خودتون اهداف شغلی مشخص کنید می تونید برای خودتون اهداف تحصیلی مشخص کنید، اهداف کاری، اهداف خانوادگی و هر هدفی، اهدافی برای سلامتی خودتون. به نظر من مهمترین و بهترین کلمه برای موفق شدن واژه تعادله.

ما همیشه باید سعی کنیم تو زندگیمون تعادل رو حفظ کنیم. تعادل در هم جنبه های زندگیمون، جنبه های شغلی، جنبه های مالی، جنبه های خانوادگی و جنبه های معنوی. اگر شما بتونید این تعادل رو در همه جنبه های زندگیتون حفظ کنید قطعا می تونید یک انسان موفق و ثروتمند به معنای واقعی کلمه که نتیجه همه اینها میشه احساس رضایت و احساس شادی واقعی که همیشه، بارها و بارها روی اون تاکید کردم که به نظر من هدف نهایی همه ما در زندگی رسیدن به احساس شادی واقعی و درونیه.

 پس در مرحله هدف گذاری شما باید اون هدف کلیتون رو بشکونید و به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و ببینید در جنبه های مختلف زندگیتون می خواید دقیقا به چه اهداف و چه دستاوردهایی برسید. بعد از اینکه مرحله هدف گذاری رو هم انجام دادیم، می رسیم به یک مرحله مهم یعنی گام چهارم و اون هم برنامه ریزی کاملا عملی. خیلی از افراد تا این مرحله هدف گذاری هم پیش میان و هدف کلی و اهداف کوچکتر خودشون رو هم تعیین می کنن اما وقتی به مرحله برنامه عملی می رسن چون یکم کار سختیه، یکم باید وارد عمل بشن اینجا رها می کنن.

متاسفانه خیلی از افراد فقط دوست دارن توی سمینارهای موفقیت شرکت کنن و مثل یک فردی که یک آمپول رو به بدن خودش تزریق می کنه، برای چند ساعتی شاد باشن. اما دوست ندارن به نتیجه برسن. واقعا من متوجه شدم که خیلی ها دوست دارن فقط حرف موفقیت رو بزنن. اما از شما می خوام، از شمایی که عضو کانال آکادمی فرجی هستید می خوام که شما اینجور آدم نباشید. شما واقعا عاشق هدفتون باشید و حاضر باشید برای اون هدفتون برنامه ریزی داشته باشید و در مرحله بعد وارد مرحله اقدام و عمل بشید. برنامه ریزی یعنی اینکه مشخص کنید برای رسیدن به هر کدوم از اون اهداف کوچکتری که در مرحله هدف گذاری برای خودتون مشخص کردید چه کارهایی رو با چه اولویتی باید انجام بدید. چه مهارتهایی رو باید کسب کنید، چه کتابهایی رو باید مطالعه کنید. با چه افرادی باید رابطه برقرار کنید.

 همه اینهارو باید در مرحله برنامه ریزی کاملا دقیق و مشخص تا اونجایی که به ذهنتون می رسه انجام بدید. نکته خیلی مهمی که باید اشاره کنم اینکه ممکن چون شما ابتدای راه باشید در مورد هر کدوم از این مراحل ابهام و تردید داشته باشید،کاملا طبیعیه. چیزی که در این دنیا بسیار وجود داره و ما هر روز داریم باهاش بیشتر مواجه میشیم ابهامه. به قول دکتر روستا: ما به مدیریت بحران نیاز نداریم ما به مدیریت ابهام نیاز داریم. پس بدونید که این ابهام یک ابهام خوبیه و به شما داره نشون میده که شما دارید کم کم به موفقیت نهایی نزدیک میشید. پس سعی کنید با وجود هر ابهامی یک گزینه رو انتخاب کنید. بعدا کم کم این ابهام ها کمرنگ تر و کمرنگ تر میشن، مسیر برای شما شفاف تر میشه.

 پس بعد از برنامه ریزی عملی میرسیم به مهمترین قطعه از پازل موفقیت یا الگوریتم موفقیت یعنی اقدام و عمل. بدون اقدام و عمل همه کارهایی که تا الان انجام دادیم فقط در حد یک رویا باقی میمونن. گفتم خیلی از افراد فقط عاشق رویاپردازی هستن، فقط می خوان چند لحظه ای خوش باشن با رویاهای خودشون. اما شمایی که واقعا می خواید به رویاهاتون برسید باید وارد مرحله اقدام وعمل بشید. اصلا قرار نیست کارهای عجیب غریب و سختی انجام بدید. از کوچکترین کارها شروع کنید، روزی یک ساعت برای آینده خودتون وقت صرف کنید، شبی پنج صفحه کتاب مطالعه کنید، اصلا خودتون رو اذیت نکنید برای شروع کار. افرادی که تصمیمات لحظه ای بزرگ گرفتن معمولا شکست خوردن، شما خیلی کوچیک مثل لاک پشت حرکت کنید. حتما کتاب اثر مرکب رو خوندید، کل کتاب اثر مرکب این نکته رو به ما میگه که افرادی موفقن که با گام های کوچیک ولی مداوم و پایدار در حرکت هستن.

شما طبق کتاب اثر مرکب عمل کنید و تلاش نکنید که یک دفعه یک ماه یا دو ماهه کل زندگیتون رو تغییر بدید. هر ماه هر فصل روی یک هدف تمرکز کنید و هر شب یک ساعت، نیم ساعت برای رسیدن به اون هدفتون وقت صرف کنید، فقط همین. اصلا کار پیچیده ای نیست و یک جمله خیلی زیبایی از جیم ران که واقعا این جمله، جمله ای بود که همیشه گوشه ذهن من مونده می خوام برای شما بازگو کنم. جیم رتن که استاد و مربی من در زمینه موفقیت و رشد فردی هست این جمله رو میگه: ما باید بین این دوتا یکی رو انتخاب کنیم، بین این دو سختی یک سختی رو انتخاب کنیم، سختی منظم بودن یا سختی حسرت کشیدن. برای اقدام و عمل مهمترین جزء نظمه. نظم و ترتیب یعنی اینکه شما هر روز همون یک ساعتی که در نظر گرفتید برای رسیدن به اون هدف به خصوصتون حتما اون یک ساعت رو داشته باشید. شما کدوم سختی رو انتخاب می کنید؟ سختی منظم بودن یا سختی حسرت دیگران رو کشیدن.

یادتون باشه که یا باید منظم باشید یا باید تا آخر عمر حسرت زندگی دیگران رو بکشید و فقط به آدم های موفق نگاه کنید و شاید تنها کاری که بتونید انجام بدید اینکه چند ساعتی در سمینارهای موفقیت یا فیلم های موفقیت، فیلم های انگیزشی ببینید و دلتون خوش باشه. ولی شمایی که تصمیم دارید واقعا موفق بشید باید سختی منظم بودن رو تحمل کنید. باید سعی کنید طبق یک نظم حرکت کنید و خبر خوب اینکه اگر شما عادت منظم بودن رو در خودتون نهادینه کنید، بعد از مدتی به اون عادت می کنید و اون موقع است که سیکل فکری شما، الگوی ذهنی شما کاملا برعکس میشه، یعنی شما دیگه نمی تونید منظم نباشید، چون به منظم بودن عادت کردید، تغییر همیشه اولش سخته. بعد از اینکه اون تغییر تبدیل بشه به یک عادت، اون موقع شما تونستید یک عادت جدید و مثبت در خودتون و فکرتون ایجاد کنید و شاید فکر کنید که همین جا الگوریتم موفقیت تموم شده اما باید به شما بگم رسیدیم به یک گام بسیار مهم که به نظر من خیلی از اساتید موفقیت اصلا این گام رو در نظر نمیگیرن و شاید علت این هم این باشه که اکثر اونها اصلا از کار آفرینی و کسب و کار و دنیایی که در قرن بیست و یک در حال ایجاد شدن خبر ندارن.

قرن بیست و یک یعنی قرن تغییر، به عبارت دیگه تنها چیزی که تغییر نمیکنه، خود تغییره. همه چیز در حال تغییره، وقتی همه چیز در حال تغییره شما نمی تونید یک سال پیش، شش ماه پیش برای خودتون یک هدف کاملا مشخصی رو تعیین کرده باشید و اصلا اون رو بازنگری نکنید. وقتی همه چیز در حال تغییر ممکن هدف گذاری شما هم تغییر کنه. هدف کلی زندگی شما معمولا خیلی نباید تغییر کنه، رسالت شما نباید تغییر کنه ولی روشهای رسیدن به هدف شما اون مراحلی که شما هدف گذاری کردید ممکن در اثر تغییرات محیطی یک سری تغییراتی رو نیاز داشته باشه.

پس رسیدیم به گام ششم که به نظر من یکی از مهمترین گام ها در قرن بیست ویک هست یعنی اندازه گیری دستاوردها که اسمش رو من گذاشتم خط کش موفقیت. شما باید هر ماه حداقل هر ماه ببینید که با اون کارهایی که انجام دادید، با اون کارهایی که در لیست برنامه ریزی شما بوده چقدر تونستید به موفقیت و به هدفتون نزدیکتر بشید. ممکن چند ماه روی یک موضوعی وقت صرف کرده باشید و بعد از دو ماه بررسی کنید و ببینید دستاورد چندان خاصی از انجام اون کار به دست نیاوردید. این نشون میده که شما باید مسیرتون یکم منحرف کنید و تغییر بدید و اون کارو به گونه ای دیگه انجام بدید. پس دیدید که داشتن خط کش موفقیت و اندازه گیری دستاورهای موفقیت چقدر مهمه.

برای اندازه گیری دستاوردهای موفقیت ها دو تا محک خیلی مهم وجود داره: اولین محک داشته های ماست. وقتی شما به موفقیت نزدیک میشید یعنی داشته های شما باید بیشتر بشه، داشته های شما میتونه داشته های مالی باشه، میتونه احساس رضایت در زندگی شما باشه، میتونه روابط خانوادگی شما باشه و دومین محک خود شمایید. باید ببینید خود شما چه تغییری کردید. شخصیت شما چه تغییری کرده، طرز فکر شما چه تغییری کرده، محیط اطراف شما چه تغییری کرده. آیا اون هدف اون برنامه ها، اون لیست کارها تونسته باعث بشه که شما یک شخص بزرگتری باشید، شخص با انگیزه تری باشید، یک شخص هدفمند تری باشید.

پس دستاوردهای خودتون رو با دو محک داشته ها و خودتون محک بزنید و اندازه گیری کنید و آخرین نکته ای که در این بخش باید بگم اینکه موفقیت یک جاده یک طرفه نیست، موفقیت یک چرخه و یک سیکله این هم یک نکته بسیار مهمیه. موفقیت اینطوری نیست که شما یک سال، دو سال، سه سال روی موضوعی کار کنید و در نهایت برسید به یک جایگاهی و بگید، خوب دیگه این جایگاه برای من بسه، من دیگه نمیخوام بیشتر از این موفق بشم. اصلا اینطوری نیست، موفقیت یک چرخه است. شما باید هدفتون رو مشخص کنید، هدف گذاری کنید، برنامه ریزی کنید، وارد اقدام و عمل شید، داشته هاتون، دستاورهاتون رو اندازه گیری کنید، دوباره هدف گذاری کنید تو هر سیکل این چرخه موفقیت شما دستاوردهای بزرگ تری رو در حقیقت خواهید داشت و تاثیر بزرگتری رو روی محیط اطرافتون خواهیدگذاشت.

 

۱ دیدگاه برای “جلسه سوم: 6 گام الگوریتم موفقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *