جلسه پنجم: ویتامین های موفقیت (بخش اول)

حتما شما هم دوست دارید تا حد ممکن و مجاز با سرعت بیشتری مسیر موفقیت رو طی کنید و سریع تر به نتایج خیلی خوبی برسید. همه ما دنبال سرعت هستیم، قرن بیست و یک یعنی قرن سرعت، یعنی البته سرعت های مجاز. پس ما دنبال روش هایی هستیم که بتونیم با سرعت بیشتری مسیر موفقیت و رسیدن به اهداف و آرزوهامون رو طی کنیم. در این ویدیو می خوام به شما شانزده روش و شانزده ویتامین های موفقیت رو معرفی کنم که با این شانزده کار شما میتونید خیلی سریع تر به اهداف و رویاهاتون برسید.

اولین ویتامین موفیت و اولین شتاب دهنده موفقیت محیط اطراف شماست. محیط اطراف شما یعنی افرادی که شما در طول روز بیشتر زمان خودتون رو با اون افراد سپری می کنید. یعنی افرادی که طرز فکر شما تحت تاثیر اون افراد قرار داره. شما باید این جامعه مرجع اطراف خودتون رو شناسایی کنید و لیست کنید و اونهارو بررسی مجدد کنید. ببینید آیا اونها باعث میشن شما طرز فکرتون رشد کنه یا اونها باعث میشن که شما در جا بزنید یا حتی پس رفت کنید، ببینید آیا اونها انسانهای هدفمندی هستن، آیا اونها انسانهای با انگیزه ای هستن؟ آیا اونها عادتهای مثبتی دارن؟ آیا اونها طرز فکرهای خوبی رو به شما آموزش میدن، به شما القا می کنن؟جیم ران جمله خیلی قشنگی در مورد این موضوع داره که میگه: ما، طرز فکر ما، احساسات ما، میزان درآمد ما، همه چیز ما میانگین پنج نفری هستن که بیشتر زمان خودمون رو با اون پنج نفر سپری می کنیم.

پس شما باید اون پنج نفری که جامعه مرجع شما رو می سازن رو شناسایی کنید و خیلی دقیق و نقادانه تحلیل کنید و اگر لازم بود اونا رو تغییر بدید شاید تغییر دادن یا حذف بعضی از دوستان برای شما سخت باشه ولی انتخاب با خود شماست. آیا شما آینده موفق خودتون رو بیشتر ترجیح میدید یا اینکه با یک دوستی که میدونید با اون به ضرر شماست بخواید ادامه ارتباط بدید. البته اول بهتره که سعی کنید اون رو هم، هم مسیر با خودتون کنید اما اگر کسی بود که خودشو به خواب زده بود و اصلا دوست نداشت وارد مسیر موفقیت بشه راهی ندارید جز اینکه اون دوست رو ترک کنید. پس بهترین کار و اولین کار برای شتاب دادن به مسیر موفقت اصلاح محیط اطراف و بودن در یک جامعه دوستانه خیلی مثبت و خیلی با انگیزه است.

دومین کاری که می تونید انجام بدید برای شتاب دادن به مسیر موفقیتتون افزایش انگیزه درونیه، روی واژه درونی خیلی تاکید دارم. ما دو نوع انگیزه داریم انگیزه درونی، انگیزه بیرونی. انگیزه های بیرونی مثل مثلا داشتن ماشین خوب، خونه خوب، امکانات رفاهی بیشتر اینها اصلا بد نیستن اما من در مورد دوم تاکیدم روی درونی بودن انگیزه است. انگیزه درونی یعنی اینکه شما توی زندگی چه هدف و چه رسالتی دارید. بزرگترین عامل انگیزه به نظر من چرایی زندگی شماست. آیا شما برای زندگی خودتون چرایی قوی دارید؟ اصلا چرا دارید زندگی می کنید؟ چرا دارید وقت رو ثانیه به ثانیه، ساعت به ساعت می گذرونید؟ تا حالا به این فکر کردید، ما به این دنیا نیومدیم که فقط یک سری کارهای روتین رو انجام بدیم و بعد مدتی از این دنیا بریم.

همه ما یک هدیه ای در این دنیا داریم. هم ما یک هدیه ای داریم که اگر اون هدیه رو پیدا کنیم و طبق اون عمل کنیم می تونیم در بهترین حالت ممکن از پتانسیل های درونی خودمون استفاده کنیم و هم خودمون رو به موفقیت، کمال و ثروت و شادی برسونیم و هم به جامعمون خدمت کنیم و بتونیم در محیط اطرافمون تاثیرگذارتر باشیم و تغییری رو ایجاد کنیم. چرایی شما چیه؟ برای افزایش انگیزه راه های بسیار زیادی گفته میشه، مثل تلقین مثبت. ولی به نظر من اولین کاری که شما باید انجام بدید اینکه فوندانسیون انگیزه یا همون پایه انگیزتون رو محکم کنید و پایه انگیزه چیزی نیست جز چرایی قوی شما. اگر شما برای خودتون یک رسالت، یک چرایی قوی و یک معنای قوی برای زندگیتون داشته باشید، اصلا مشکل انگیزه نخواهید داشت. پس برای پیدا کردن انگیزه و افزایش انگیزه باید به درون خودتون رجوع کنید و ببینید شما دوست دارید چجوری به جامعه و جهان خودتون خدمت کنید، چرایی شما چیه؟

بریم سراغ سومین ویتامین موفقیت یعنی مثبت اندیشی. جیم ران میگه: علاوه بر اینکه چگونگی رفتار ما تاثیر گذار در آینده ما و نتایجی که ما در زندگی میگیریم، چگونگی احساس ما نسبت به خودمون هم بسیار تاثیر گذاره. آیا شما نسبت به خودتون احساس مثبتی دارید؟ خودتون رو انسان قدرتمندی میبینید؟ زمزمه های درونی شما مثبت هستن یا منفی؟ این زمزمه های درونی بسیار مهمن. متاسفانه خیلی از افراد جامعه دائما در حال زمزمه های درونی منفی هستن و دائما شرایط بد خودشون رو به خودشون گوشزد می کنن و اونها خبر ندارن که دارن بزرگترین خیانت رو به خودشون می کنن. شما توقع دارید که انسانی که دائما در حال گله و شکایت از خودش و شرایط بیرونی هست بتونه اصلا اقدام کنه؟ اصلا حالی برای اون شخص میمونه که بخواد وارد مسیر موفقیت بشه و اقدام کنه؟ ممکن الان شرایط زندگی شما یک سری کاستی هایی داشته باشه، یک سری مشکلاتی داشته باشه اما به نظر شما عاقلانه است که ما بجای اینکه امیدوار باشیم و تلاش کنیم برای بهبود شرایط، دائم زمزمه های درونی منفی داشته باشیم؟  عاقلانه اینه که ما سعی کنیم مثبت اندیش باشیم و نگرشی مثبتی نسبت به مسائل داشته باشیم تا کم کم زندگی ما، شرایط ما، موقعیت ما، میزان درآمد ما بهتر و بهتر بشه.

چهارمین ویتامین موفقیت که بسیار مهم و در دین ما هم بسیار سفارش شده، شکر گذاریه. دوستان اجازه بدید رک با شما صحبت کنم به نظر من خیلی از ما متاسفانه اسما مسلمون هستیم، اسما به خدا اعتقاد داریم ولی واقعا اینطوری نیست. شکرگذاری فقط نماز خوندن صرف نیست. شگرگذاری یعنی شکرگذاری درونی و واقعی. آیا واقعا از خداوند شاکرید برای نعمت هایی که به شما داده؟ به نظر من بزرگترین منبع انگیزه همین شکر گزاریه البته اگر شکرگذاری عمیق و قلبی باشه. یکی از بهترین کارهایی که در دین ما سفارش شده اینکه صبح ها نماز بخونیم و خیلی جالبه که خیلی از افراد موفق غرب هم، دقیقا صبحشون رو با شکرگذاری شروع می کنن و توی فیلم هاشون که میبینید تاکید می کنن اولین کاری که بعد از بیدار شدن انجام میدن اینکه به خاطر نعمت هایی که دارن شکرگذاری می کنن.

حتی خیلی از افراد موفق در زمانی که هنوز موفق نبودن و شرایط خوبی نداشتن، بخاطر هم چیزهایی که داشتن مثل سلامتی، خانواده، غذا برای خوردن و حتی اون چیزهایی که خیلی بزرگن ولی ما اونها رو کوچیک فرض کردیم و فراموش کردیم، شکرگذاری می کردن. اگر شما شکرگذاری نداشته باشید و دائم گله و شکایت کنید طبق قانون جذب همون مشکلات رو حتی بیشتر به سمت زندگی خودتون جذب می کنید. پس شکرگذاری یکی از بهترین تکنیک ها برای افزایش انگیزه است. همین امروز بعد از دیدین این ویدیو یک کاغذ کوچیک بردارید و لیست نعمت هایی که دارید در زندگی رو یادداشت کنید. هر چیزی که به ذهنتون میرسه غذا، آب، هوا، سلامتی، خانواده، دوستای خوب، دانشگاه، کامپیوتر، اینترنت هرچیزی که به نظر شما باعث میشه که شما بتونید از خدا شکرگذار باشید یادداشت کنید و هر روز صبح این لیست رو مرور کنید این بهترین روش افزایش انگیزه درونیه.

پنجمین کاری که ما میتونیم انجام بدیم برای افزایش انگیزمون انتخاب یک روتین صبحگاهی قدرت بخشه. روتین صبحگاهی قدرت بخش یعنی مجموعه کارهایی که ما اول صبح انجام میدیم تا برای ادامه روز شارژ باشیم و بتونیم خیلی هدفمند و با انگیزه کار کنیم. شما از خواب که بلند میشید چه احساسی دارید؟ اگر وقتی از خواب بلند میشید و احساس می کنید که هیچ کار درستی برای انجام دادن ندارید اصلا نمیدونید باید چیکار کنید و خیلی به صورت غیر فعال روزتون رو شروع می کنید، اصلا حس و حال قوی ندارید، بدونید که شما روتین صبحگاهی ضعیفی دارید نه قدرت بخش. انسان های موفق، انسان هایی هستن که برای خودشون روتین های صبحگاهی قدرت بخش تعریف می کنن. همه انسان های موفق مثل استیو جابر، بیل گیتس و همه انسان های موفق وقتی شما زندگینامه اونها رو می خونید یا مصاحبه های اونها رو گوش میدید، متوجه میشید که اونها هم حتی یک ساعت اول روزشون رو یک روتین صبحگاهی قدرت بخش برای خودشون تعریف می کننن که مثلا شکرگذاری جزوی از اونه. حتی خندیدن.

یکی از مقالاتی که میخوندم یادم نیست در مورد زندگی نامه کدوم یکی از افراد موفق بود این عادت رو داشتن که جلو آیینه می خندیدن و سعی می کردن صبح رو با خنده شروع کنن. نوشیدن آب، رژیم غذایی خوب برای صبحونتون. ورزش کردن در حد نرمش، خوندن ده صفحه کتاب اول صبح یا دیدن یک ویدیو انگیزشی هر کاری که احساس می کنید میتونه اول صبح شمارو شارژ کنه مثل عروسکی که اول صبح کوک می کنیم تا بتونه ادامه روز رو با سرعت بیشتری حرکت کنه حتما داشته باشید و یک کاغذ بردارید، یک روتین صبحگاهی قدرت بخش در حد حداقل بیست دقیقه الی نیم ساعت برای خودتون تعریف کنید. اینطوری نباشید که از خواب بلند شید سریع برید وارد عمل بشید. برنامه ریزی اون روزتون میتونه یکی از اجزاء روتین صبحگاهی شما باشه. پس شما باید یک روتین صبحگاهی قدرت بخش برای خودتون بنویسید.

ششمین ویتامین موفقیت اینکه ما ذهنمون رو با غذای سالم تغذیه کنیم. نکته خیلی مهمیه. ما فراموش کردیم که تصمیم گیرنده بدن ما ذهن ماست. مغز ماست که به ما فرمون میده ما چه کارهایی رو انجام بدیم، چه رفتارهایی رو داشته باشیم، همه زندگی ما توسط ذهن ما هدایت میشه اما ما فقط به غذای جسممون توجه می کنیم و این واقعا عجیبه. غذای ذهن رو فراموش کردیم. اصلا دقت نمی کنیم که در طول روز ذهنمون رو با چه مواد غذایی تغذیه می کنیم. اگه یک پشه تو غذای ما باشه یا یک مو تو غذای ما باشه اصلا امکان نداره اون غذارو بخوریم ولی اصلا توجه نداریم که در طول روز چقدر غذاهای کثیف و آلوده به ذهن خودمون وارد می کنیم. به چه مطالبی در طول روز گوش میدیم، با چه افرادی در طول روز صحبت می کنیم، چه فیلم هایی رو میبینیم، تو شبکه های اجتماعی چه مطالبی رو می خونیم همه اینها ورودی های ذهن شما هستن. شما برای اینکه با سرعت بیشتری موفق بشید و به سمت اهدافتون حرکت کنید باید همیشه مراقب ورودی های ذهن خودتون یا اصطلاحا غذای ذهن خودتون باشید. پس کار دیگه ای که باید انجام بدید اینکه خیلی نقادانه با خودتون خلوت کنید و ببینید تا الان چه ورودی هایی رو داشتید به ذهن خودتون خواسته یا ناخواسته وارد می کردید. حواستون به ورودی های ذهن خودتون هم باشید.

هفتمین شتاب دهنده موفقیت یا ویتامین موفقیت اینکه خودتون رو وقف یادگیری مداوم کنید. به نظر من بزرگترین نصیحتی که میشه برای کسی که بخواد وارد مسیر موفقیت بشه داشته باشیم، مطالعه کتاب و یادگیری مداوم. تحقیق هایی که در کشورهای دیگه صورت گرفته نشون داده که هشتاد درصد افراد جامعه که درآمدهای پایینی دارن و همیشه از زندگیشون می نالن، افرادی هستن که بعد از اینکه مدرک دانشگاهیشون رو گرفتن یا بعد از اینکه وارد کار شدن، کلا مطالعه رو کنار گذاشتن و فقط به همون اطلاعاتی که از دوران دانشگاه یا از گذشته داشتن اکتفا کردن و کلا مطالعه رو فراموش کردن. پس این نشون میده که یادگیری ومطالعه جزء اصلی موفقیت اون بیست درصد افراد موفق و بالای جامعه است.

به نظر من اگر در قرن بیستم میشد فقط با تجربه به موفقیت رسید در قرن بیست ویک امکان نداره که شما بتونید فقط با عنصری به اسم تجربه به موفقیت های خیلی خوبی برسید. علتش هم کاملا واضحه، جهان به شدت در حال تغییر، روشهای کسب درآمد به شدت در حال تغییر، خواسته های مشتری ها به شدت در حال تغییرن، همه چیز در حال تغییر با سرعت خیلی زیاد. اگر قرار باشه ما همه چیزهارو، همه اون حدس و گمان های خودمون رو بخوایم در حقیقت آزمایش کنیم و روشهای صحیح وخطا رو اجرا کنیم دیگه وقتی برای موفق شدن برای ما باقی نمیمونه. شما وقتی یک کتاب رو می خونید اون کتاب نتیجه چندین سال، چند ده سال تجربه یک شخصه، چجوری میتونید این منبع با ارزش رو فراموش کنید. وقتی شما دارید یک کتاب، مثلا از استیو جابز می خونید یا یک کتاب از بیل گیتس می خونید یا یک کتاب از از رایان تریسی می خونید یا از آنتونی رابینز می خونید یا از همه افرادی که توی رشته شما در جزو برترین ها هستن می خونید، انگار شما اون شخص رو در اختیار گرفتید تا برای شما از تجربیاتش بگه و ممکن اشتباهاتی که اون شخص در زندگیش تکرار داشته رو شما یاد بگیرید و دیگه تکرار نکنید. پس وظیفه شما به عنوان فردی که می خواد جزو موفق ها و برترین های حوزه خودش باشه اینکه خودتون رو وقف یادگیری کنید و برای این کار حداقل روزی سی دقیقه برای یادگیری و مطالعه وقت صرف کنید.

 

۱ دیدگاه برای “جلسه پنجم: ویتامین های موفقیت (بخش اول)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *