جلسه پنجم: کشف نقاط قوت خود

به نام خدا مجدد سلام عرض می کنم به همه شما دوستان و همراهان عزیز و خیلی خوشحالم که تا اینجا با من همراه بودید. در این ویدیو همونطور که قول داده بودم می خوام در مورد کشف نقاط قوت صحبت کنم. همونطور که در ویدیوهای قبلی اشاره کردم، نقاط قوت ما یعنی اون کارهایی که ما در انجام اون کارها عالی هستیم و از نظر دیگران ما اون کارها رو خیلی راحت و ساده و عالی انجام میدیم و شاید حتی خود ما هم متوجه نباشیم که چقدر توانایی ذاتی در انجام اون کارها داریم و کشف نقاط قوت مربوط میشه تا حدی به کشف شخصیت خودمون که واقعا شخصیت ما جزو کدامیک از اون تیپ های شخصیتی هست.

 آزمون های مختلفی برای تست شخصیت وجود داره مثل آزمون ان بی تی آی یا آزمون دیسک که در اینترنت وجود داره و شما می تونید این آزمون ها رو بدید تا کمی شخصیت خودتون رو بهتر بشناسید. همونطور که گفتم برای تبدیل شدن به یک ثروتمند جدید یکی از مهمترین مراحل کشف نقاط قوته که موضوع اصلی این ویدیو ماست.شما کاری که باید انجام بدید اینه که اول نقاط قوت خودتون رو کشف کنید و بعد اون نقاط قوت رو تا حد ممکن با مطالعه کردن، با تحقیق کردن، با جستجو کردن، با کلاس رفتن، با آموزش دیدن و هر روشی اون نقاط قوت خودتون رو قوی تر کنید و نقاظ ضعف خودتون رو مدیریت کنید.

منظور من از واژه مدیریت چیه؟ به نظر من مدیریت نقاط ضعف، یعنی اینکه تا حد امکان سعی کنیم کسب و کاری رو انتخاب کنیم که نقاط ضعف ما خیلی توی اون کسب و کار مهم نباشه و حالت دیگه اش اینکه اگر تو اون کار، نقاط ضعف ما مهم هستن باید سعی کنیم یک شخص دیگری که برعکس ما هست و نقاط قوت اون شخص منطبق با نقاط ضعف ماست رو پیدا کنیم و از ایشون درخواست کمک کنیم. یا می تونیم کارهایی که مربوط میشه به نقاط ضعف خودمون رو برون سپاری کنیم و به افرادی بسپاریم که در اون زمینه تخصص های خیلی خوبی دارن. منظور ما از کسب و کار این نیست که همه کارها رو باید خودمون انجام بدیم این یک تصور کاملا غلطه. کسب و کار به روش ثروتمندان جدید اتفاقا کاریه که تا حد ممکن از روشهای برون سپاری و سیستم سازی استفاده کنیم. پس ما باید نقاط قوتمون رو تقویت کنیم و نقاط ضعفمون رو مدیریت کنیم.

میخوام در این ویدیو به چند نمونه از نقاط قوت اشاره کنم. مثلا فرض کنید یک شخصی به شدت درون گراست و یک شخصی به شدت برون گراست، شخصی که به شدت درون گراست به احتمال زیاد خیلی دوست نداره در جمع باشه و مثلا بعد از اینکه یک ساعت تو جمع حضور داره خسته میشه و دوست داره به یک گوشه امن خودش پناه ببره. این افراد درون گرا در کارهای تخصصی مثل کارهای کامپیوتری و برنامه نویسی بسیار ماهر هستند و چون تمرکز خیلی بالایی دارن، می تونن این کارهای تخصصی رو خیلی خوب انجام بدن. برعکس شخصی که به شدت برون گراست عاشق جمع، از در جمع بودن اصلا خسته نمیشه و عاشق سخنرانی کردن و ارتباط برقرار کردنه. این شخص میتونه کسب و کار آموزش محوری رو برای خودش انتخاب کنه که یکی از کارهای اون کسب و کار برگزاری همایش ها و سخنرانی ها باشه.

پس میبینید که شناخت خودتون چقدر میتونه شما رو در انتخاب کسب و کار کمک کنه، مثلا شخصی که به شدت عمل گراست رو مقایسه کنید با شخصی که به شدت متفکر و تحلیل گره. شخصی که به شدت عمل گراست تو ذهنش اینه که سریع تر کارو برای من معلوم کنید من شروع کنم به انجام اون کار، اما برعکس شخصی که تحلیل گره بیشتر ترجیح میده یک هفته، چند روز وقت صرف کنه و در مورد اون کار مطالعه و تحقیق کنه، تحلیل کنه، نکات مختلف رو بسنجه، عاشق تحلیل کردن و تفکره. این دوتا شخص هردو نقاط قوت خاص خودشون رو دارن که هردو توی کسب وکار لازم هستن.

 یا مثال دیگه شخصی که آینده نگره رو مقایسه کنید با شخصی که به شدت گذشته نگره. بعضی از افراد دائما دوست دارن در مورد آینده صحبت کنن و برعکس بعضی از افراد دوست دارن دائما در مورد گذشته صحبت کنن، اون رو تحلیل کنن بررسی کنن، از اشتباهات گذشته درس بگیرن. اتفاقا هر دو این شخصیت برای کسب و کار نیازه اما شما باید متوجه باشید که شما کدوم یکی از این حالت ها هستید.

 یا شخصی که به شدت انسان منظم و مدیریه مقایسه کنید با شخصی که به شدت عاشق خلاقیت و ایده پردازیه. شخصی که عاشق خلاقیت و ایده پردازیه معمولا مدیر خیلی خوبی نیست چون دائما دوست داره در مورد آینده فکر کنه، ایده های مختلف رو کشف کنه، یک کاری رو شروع میکنه و بعد ممکن اون کارو رها کنه چون عاشق خلاقیته. اما برعکس شخصی که به شدت منضبطه و شخصیت مدیر در وجود اون به شدت قوی، بیشتر دوست داره یک ایده رو انتخاب کنه و اون رو به مرحله عمل و سود برسونه. اگر شما شخصی هستید که به شدت ایده پرداز و خلاق هستید میتونید از یکی از دوستان خودتون که به شدت منضبط و مدیر هست، کمک بگیرید و اون رو با خودتون همراه کنید و با همدیگه یک کسب و کار سودآور خوب رو راه اندازی کنید.

یا شخصی که به شدت شخصیت فرمانده بودن در وجودش قویه رو مقایسه کنید با شخصی که نقطه قوتش همدل بودنه. شخصی که فرمانده اس دوست داره دیگران رو با خودش همسو کنه، نظرات خودش رو در حقیقت به دیگران القا کنه، اونها رو با خودش هم راستا کنه و عاشق فرمانده بودنه و شخصی که همدله بیشتر نظر دیگران براش مهمه و دوست داره با دیگران همدلی کنه، ارتباط برقرار کنه، احساسات حتی براش از منطق و نتیجه ای که قراره از اون کار گرفته بشه بسیار مهم تره.

 پس من به چند نمونه از نقاط قوت در حقیقت اشاره کردم، کار شما اینه فکر کنید و ببینید نقطه قوت شما چیه , و نقطه ضعف شما چیه؟ کاری که حالا شما باید انجام بدید اینکه این نقاط قوتی رو که اشاره کردم رو بررسی کنید و ببینید شما چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی رو دارید، خودتون رو بهتر بشناسید ببینید که آیا شخصیت درون گرایی هستید یا برون گرا؟ آیا عمل گرا هستید یا تحلیل گر؟

همه مواردی که گفتم رو در مورد خودتون فکر کنید و کشف کنید نقاط قوت شما چیه؟ چون گفتم اگر کسب و کاری رو برای خودتون ایجاد کنید که منطبق بر نقاط ضعف شما باشه قطعا مسیر موفقیت در اون کسب و کار رو رها می کنید و این اتفاق بسیار بدیه که من امیدوارم برای شما هیچ وقت این اتفاق نیوفته. پس به عنوان نظرات در این ویدیو شما باید نقاط قوت و نقاط ضعف خودتون رو برای من و دیگران به اشتراک بذارید. امیدوارم که موضوع این ویدیو هم برای شما جذاب بوده باشه.

 

 

۴ دیدگاه برای “جلسه پنجم: کشف نقاط قوت خود

  1. Freelancer گفته:

    سلام،خدمت آقای دکتر
    مطلبتون عالی بود، برای من جدید بود، من اتفاقا روحیه خلاق و ایده پرداز دارم و اهل تغییر و هیجان، البته نمیتونم تصمیم بگیرم چه نوع کسب وکاری با روحیه من همخوانی داره،
    نظر شما چیست؟

  2. برهان صابری (کوروش کیانیان) گفته:

    درود به شما
    شبتون خوش

    نقاط قوت من: انضباط، سخت کوشی، روابط عمومی خوب، همگام و همراه بودن با مشتریان و پیگیر بودن هست.

    نقاط ضعف من: بی انگیزه و بی هدف بودن، درگیر بررسی و اصلاح موارد منفی و اشتباه شدن و گاهی ناامیدی

    سپاس از جناب دکتر فرجی و همه دوستان آکادمی فرجی

    شاد و بهروز باشید. ❤

    برهان صابری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *