دوران کودکی و تحصیل
اپرا وینفری در ۲۹ ژانویه ۱۹۵۴ به دنیا آمد. با کمک مادربزرگش توانست در کودکی خواندن و نوشتن بیاموزد. در ۳ سالگی انجیل و سرود های مذهبی را در کلیسا از حفظ می‌خواند. او فقط 9 سال داشت، که مردی از اقوام به او تجاوز کرد و مدتی بعد هم مورد آزار جنسی اقوام دیگر قرار می گرفت. مادرش تصمیم داشت او را به کانون اصلاح و تربیت بفرستد، ولی متاسفانه ظرفیت مدرسه تکمیل بود. او در سال ۱۹۶۷ از خانه گریخت و در سال ۱۹۶۸ در پی آزارهای جنسی در ۱۴ سالگی باردار شد، ولی پسری مرده به دنیا آورد. پدرش تصمیم گرفت با انضباط و سخت گیری به او کمک کند. او با تشویق پدرش تحصیلاتش را ادامه داد. اپرا باید هفته‌ای یک کتاب می خواند و مطلبی درباره آن می نوشت. در ۱۷ سالگی گزارشگر رادیو نشویل شد. برای تحصیل به دانشگاه تنسی رفت و در رشته ی هنرهای نمایشی و ارتباط کلامی تحصیل کرد، همزمان به طور نیمه وقت در رادیو محلی مشغول به کار شد.
شروع مسیر موفقیت
پس از آن در دانشگاه موفق به کسب دو جایزه برای دو نمایش شد. سال ۱۹۷۶ مجری خبری تلویزیون شد. در سال ۱۹۷۸ به اجرای برنامه ی تلویزیونی روی آورد و سال ۱۹۸۳ به اجرای برنامه صبحگاهی” ای ام شیکاگو” پرداخت، کمتر از یک سال از پخش این برنامه نگذشته بود، که به یکی از پرطرفدارترین برنامه‌ها تبدیل شده بود. این برنامه در سپتامبر ۱۹۸۵ به «شوی اپرا وینفری» تغییر نام یافت. در همان سال، اپرا در فیلم “رنگ ارغوان” بازی کرد و برای بازی در نقش مکمل این فیلم، نامزد جایزه اسکار شد. همچنین از او برای بازی در فیلم پسر بومی قدردانی شد.
پیشرفت در مسیر موفقیت
در سال ۱۹۸۶ کمتر از یک سال نگذشته بود، که نخستین برنامه «اپرا» به صورت سراسری در آمریکا پخش شد و چیزی نگذشت که برنامه اپرا به موفق‌ترین برنامه ی میزگرد، در تلویزیون تبدیل شد. شوی تلویزیونی اپرا از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱ به مدت ۲۵ سال پخش شد. این برنامه در سال های آخر در ۱۴۵ کشور جهان پخش می‌شد. برنامه ای که سبب شد، اپرا وینفری یکی از اثرگذارترین زنان در آمریکا و ثروتمندترین زن سیاه پوست در جهان شود.
سخن پایانی
اپرا وینفری درباره ی موفقیت چنان می گوید: در ابتدا، هدفم از اجرای این برنامه این بود، که به وسیله رسانه ی تلویزیون بتوانم، مردم را تشویق کنم و به آنها روحیه داده و سطح آگاهی آنها را بالا ببرم. اما اکنون ماموریت من، این است، که زندگی دیگران را دگرگون کنم و به آنها کمک کنم، تا خودشان را جور دیگر ببینند و برای آنها شادی و رضایت خاطر به ارمغان آورم. رمز موفقیت ایجاد این توانایی است که بتوانید بر مسائلی که واقعا مهم اند تمرکز کنید و اینکه قادر به ایجاد تغییرات، نه تنها در زندگی خود، بلکه در زندگی بقیه مردم هم باشید. موفقیت برای من هدف نبوده است، من فقط سعی کرده ام که کارم را خوب انجام دهم.