ضریب هوشی تنها تفاوت بین بهترین شاگردانم و بدترین شاگردانم نبود. بعضی از قویترین شاگردانم ضریب هوشی غیر معمول و شدیدا بالایی نداشتند. برخی از باهوشترین بچهها در درس خیلی خوب نبودند. من متقاعد شده بودم که تمامی دانشاموزانم میتوانستند تمامی مطالب را یاد بگیرند، اگر سخت و به اندازه کافی کار میکردند.
پس از چند سال تدریس بیشتر، من به این نتیجه رسیدم که آنچه که ما برای آموزش و پرورش نیاز داریم فهم بهتری از دانشاموزان و یادگیری ازلحاظ انگیزشی، و از لحاظ روانی است. در آموزش، چیزی که ما میدانیم اینکه بهترین سنجش ضریب هوشی است، اما آیا خوب بودن در مدرسه و زندگی، بیشتر بستگی دارد به توانایی فرد برای سریع و آسان یادگرفتن.
در تمامی این زمینه های بسیار متفاوت موثر بر موفقیت، یک ویژگی به عنوان پیش بینیاى قابل توجه از موفقیت بیرون آمد و این هوش اجتماعی نبود. ظاهر خوب، سلامتی جسمی، و ضریب هوشی نبود. بلکه ثابت قدمى بود. ثابت قدمى، اشتیاق و پشتکار برای اهداف بلند مدت محسوب مىشود. ثابت قدمى یعنی استفامت و تاب آوردن. ثابت قدمى، چسبیدن به آیندهتان در ابتدای روز و انتهای آن است، نه تنها برای هفته و ماه بلکه برای سالهاست و واقعاًسخت است برای اینکه آن آینده به حقیقت بپیوندد. ثابت قدمى مثل زندگی کردن در یک مسابقه دو مارتن استقامتی است، نه یک مسابقه سرعت.
برای من، تکاندهندترین موضوع درباره ثابتقدم بودن این است که ما چقدر کم راجع به ثابت قدم بودن میدانیم، چقدر علم در مورد ایجاد کردن آن کم میداند. هر روز، پدرو مادرها، آموزگاران از من میپرسند، ” چگونه در کودکم ثابتقدمی را ایجاد کنم؟چگونه میتوانم به کودکان یک کار سخت اخلاقی را یاد دهم؟ چگونه انگیزه را در کودکان برای مسیرى طولانی نگهدارم؟ پاسخ صادقانه این است که من واقعا نمیدانم. چیزی که میدانم این است که استعداد، فرد را ثابتقدم نمیکند. دادههایمان به روشنی نشان میدهند که افراد با استعداد زیادی وجود دارند که به سادگی به دنبال تعهداتشان نمیروند. در حقیقت، در دادههای ما ثابتقدم بودن معمولا با استعداد فرد مرتبط نیست و حتی با اندازه و میزان استعداد معکوس هست.
تاکنون، بهترین ایدهای که درباره ایجاد ثابت قدمى در کودکان شنیدهام چیزی است که به آن “رشد طرز تفکر” میگویند. این ایده ایست که توسط کارول دوک در دانشگاه استنفورد مطرح شد، او بر این عقیده است که توانایی یادگیری، ثابت نیست و توانایی یادگیری میتواند با تلاش فرد تغییر کند. و این قدرت جادویی اشتباق و پشتکار است. دکتر دوک نشان داده هنگامی که کودکان درباره مغز و نحوه پاسخگویى آن به چالشها، تغییر و رشد میکنند، میخوانند و یاد میگیرند، هنگام شکست خوردن، احتمال بیشتری دارد که استقامت کنند، زیرا آنها بر این باورند که این شکست یک وضعیت دائمی نیست.
وقتی یک اشتیاق درونی ۱۰۰% داشته باشی خودبخود بر تنبلی در انجام آن کار غلبه خواهی کرد. اگر کاری را که دوست داشته باشی انجام دهی در انجام آن تنبلی نخواهی کرد. اما اگر کارت را دوست نداشته باشی و نسبت به آن اشتیاق شدید نداشته باشی در انجامش تنبلی خواهی کرد.یک فیلسوف بزرگ به نام اریک هافر گفته «به نظر میآید که اشتیاق شدید، نه تنها فرصتهای موردنیاز خود، بلکه نبوغ و استعدادهای مورد نیاز خود را هم ایجاد میکند.»