جلسه هشتم: شغل مناسب من چیست؟

همونطور که در ویدیو قبلی اشاره کردم، در این درس می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که شغل مناسب من چیست؟ اصلا شغل رویایی هر کدوم از ما، چه ویژگیهایی باید داشته باشه تا ما از اون شغلمون لذت ببریم و همینطور به درآمدهای خیلی خوبی هم برسیم. به نظر من برای اینکه ما بتونیم شغل مورد نظر، شغل دلخواه، شغلی که ازش لذت ببریم رو داشته باشیم باید از این مدلی که در شکل می بینید تبعیت کنید.دوتا کاری که باید انجام بدیم برای اینکه بفهمیم آیا اون شغل، شغل مورد نظر ما هست یا نه یکی خودشناسی و دومی بازار کار شناسی. در مرحله خودشناسی که مرحله ای هست که خیلی از افراد جامعه اصلا این مرحله رو انجام نمیدن و اصلا دیدی در مورد خودشون، علایقشون، شخصیتشون، توانمندی هاشون ندارن. اما شمایی که قصد دارید جزو افراد خاص و برتر رشته خودتون و شغل خودتون باشید، باید مرحله خودشناسی رو خیلی خوب انجام بدید.

یکی از مهمترین مراحل خودشناسی کشف اشتیاق سوزان و علاقه شماست. مرحله دیگه شناختن توانمندی ها و نقاط قوتیه که شما اون کارها رو خیلی بهتر از بقیه افرادی که در اون بازار کار هستن می تونید انجام بدید. و سومین مهارتی که شما نیاز دارید شناختن بازار کاری که قرار توی اون بازار کار وارد عمل بشید و در اون بازار کار شغل پیدا کنید.سطح مشترک و نقطه اشتراک این سه مورد یعنی جایی که هم شما عاشق انجام اون کار باشید هم منطبق بر توانمندی های شما باشه و هم نیاز بازار کار باشه، میشه دقیقا همون جایی که ما بهش میگیم شغل رویایی. شغلی که شما از انجام اون لذت می برید و همچنین می تونید با استفاده از اون به درآمدهای خیلی خوبی برسید. شاید سوال پیش بیاد که برای اینکه اشتیاق واقعیمون رو کشف کنیم باید چه کاری انجام بدیم؟ من میخوام شش تا سوال از شما بپرسم که شما باید عمیقا به این سوالات فکر کنید، به اونها بیاندیشید و برای این سوالات جوابهایی رو پیدا کنید و جوابهای این سوالات باعث میشه که شما علاقه و اشتیاق سوزانتون رو بهتر کشف کنید.

اولین سوال اینکه از انجام چه کاری اصلا خسته نمیشید؟ اون چه کاری که هر چقدر اون کارو انجام میدید باز دوست داری اون کارو انجام بدی اصلا خستگی برای شما توی اون کار هیچ معنا ومفهومی نداره.دومین سوال اینکه از صحبت در مورد چه کاری لذت می برید؟ اون چه کاری که وقتی شما با دوستانتون با افراد دیگه در مورد اون صحبت می کنید اصلا خسته نمیشید؟ اصلا متوجه گذر زمان نمیشید؟سوال سوم اینکه در مورد چه چیزی دوست دارید مطالعه کنید؟ مطالعه در مورد چه کاریه که اصلا شمارو خسته نمیکنه؟ میتونید رجوع کنید به کتابهایی که تا حالا خوندید، ببینید در مورد چه مهارتی، خیلی علاقه داشتید مطالعه کنید.چهارمین سوالی که میتونه در کشف اشتیاق به شما کمک کنه اینه که شما در مورد چه موضوعی یا چه مشکلی کنجکاوی شدیدی دارید؟ معمولا مسائلی که ما خیلی در مورد اونها کنجکاو هستیم، اینها یک سری نقاطی رو به ما نشون میده که ما میتونیم بفهمیم که قطعا در اون زمینه علاقه شدید داریم که علت اون کنجکاوی ما هم معمولا برمیگرده به همون علاقه شدید ما. پس با پیگیری کردن کنجکاوی های خودتون می تونید کمک کنید که برسید به اون علاقه سوزان و شدید خودتون.

پنجمین سوالی که میتونه به شما کمک کنه تا اشتیاق سوزان خودتون رو کشف کنید اینکه حل چه مشکلی برای شما مهمه؟ چه مشکلی در بازار کار یا صنعت شما وجود داره که اون مشکل شمارو آزار داده؟ شما پیش خودتون گفتید که چقدر خوب میشه اگر من بتونم این مشکل روحل کنم. دقیقا همین مشکلات هستن که میتونه به شما یک سرنخی بده برای اینکه خودتون رو تبدیل کنید به یک انسان عالی در اون بازار کار.و ششمین یعنی آخرین سوال برای کشف اشتیاق سوزان اینکه چه شخصی، چه کسی در اون بازار کار در اون صنعت برای شما الهام بخشه؟ این میتونه خیلی به شما کمک کنه. ببینید شما از روش کار، از سبک برخورد، از شخصیت چه شخصی در بازار کار وصنعت خودتون علاقه مند هستید و دوست دارید جای اون شخص باشید. قطعا وقتی شما از یک شخصی خوشتون میاد این یک دلیلی داره و این نشون میده که به احتمال خیلی زیاد علایق شما شبیه به علایق اون فرد هست.

 امیدوارم که با این شش تا سوال بتونید اشتیاق سوزان، اشتیاق واقعی خودتون رو کشف کنید و اون رو در بهترین حالت ممکن در بازار کار ازش استفاده کنید. دومین کاری که باید انجام بدید برای اینکه بتونید به شغل رویایی برسید اینکه نقاط قوت و توانمندی های خودتون رو خیلی خوب بشناسید، این هم یکی از بزرگترین ضعف های اکثر افراده. متاسفانه خیلی از ما خودمون رو کمتر از موبایل یا کامپیوترمون می شناسیم.

 نقاط قوت خودتون رو باید بشناسید. وقتی شما نقاط قوت وتوانمندی های خودتون رو خوب بشناسید، میتونید شغلی پیدا کنید که دقیقا منطبق با اون نقاط قوت و دیگه اون شغل برای شما کار خیلی سختی نیست. برای اینکه مسئله واضح تر و شفاف تر بشه می خوام در مورد چند مورد از این نقاط قوت خیلی مختصر صحبت کنم. مثلا یک شخصی برون گراست و یک شخصی درون گراس. شخصی که برون گراس چون بیشتر دوست داره بیشتر با دیگران سر و کار داشته باشه در جمع باشه از بودن در جمع اصلا خسته نمیشه و اتفاقا وقتی انرژی میگیره که در جمع حضور داشته باشه، این شخص بهتره که دنبال شغل هایی بره که با مشتری ها سرو کار داره با افراد سر و کار داره، جلسات خیلی زیادی داره.

 برعکس شخصی که خیلی درون گراست و به شدت درون گراست چون بیشتر ترجیح میده که یک گوشه امنی برای خودش داشته باشه و کار تخصصی خودشون انجام بده، این شخص بهتره که بره سراغ کار های تخصصی مثل، مثلا کارهای کامپیوتری، برنامه نویسی که خیلی نیاز به بودن در جمع، بودن در بین مشتریان نداره. پس ببینید شناختن نقاط قوت خودتون و شخصیت خودتون چقدر میتونه به شما کمکم کنه که وارد شغلی بشید که از اون شغل لذت ببرید.

 فرض کنید یک شخصی که به شدت درون گراست رو بذاری مسئول فروش یک شرکت، مطمئن باشید اون شخص چیزی نمیگذره که از این شغل بیزار میشه. مثال دیگه ای که میتونیم بزنیم شخص عمل گرا رو مقایسه کنید با شخصی که به شدت تحلیل گراست. شخصی که به شدت عمل گراس بیشتر عاشق اینه که سریعتر وارد مرحله عمل بشه و خیلی علاقه نداره بشینه یک گوشه ای و تحلیل کنه، رقبا رو بسنجه، موارد مختلف رو بررسی کنه، آنالیز انجام بده.اما شخصی که به شدت تحلیل گره بیشتر خوبه سراغ شغلی بره که این قدرت تحلیل گری برای اون شغل مفیده. مثلا این شخص میتونه مغز متفکر یک شرکت باشه و اگر این شخص در موقعیتی قرار بگیره که بیشتر کارهای اجرایی به اون سپرده بشه قطعا نمیتونه از پتانسیل اصلی خودش که تحلیل گر بودن قوی هست خوب استفاده کنه.

آخرین مثال تفاوت بین شخصی که به شدت منضبط و شخصی که به شدت خلاق و ایده پردازه. شخصی که به شدت منضبط و عاشق نظمه بیشتر خوبه سراغ شغل های مدیریتی بره مثلا مثل مدیریت اجرایی، چون توی اون شغل ها نظم حرف اول رو میزنه و برعکس شخصی که به شدت خلاق و ایده پردازه بیشتر خوبه در قسمتی از شرکت کار کنه که بتونه از این قابلیت خلاقیتش و ایده پردازیش نهایت استفاده رو بکنه.پس میبینید که شناختن نقاط قوت چقدر میتونه به ما کمک کنه که سراغ شغل هایی بریم که دقیقا منطبق با این نقاط قوت ما تا باعث لذت بردن ما از اون شغل بشن و از اون مهم تر ما بتونیم از حداکثر پتانسیل خودمون در اون شغل ها استفاده کنیم.

سومین گامی که برای پیدا کردن شغل رویایی باید انجام میدادیم کشف نیاز بازار کار، اگر ما اشتیاق واقعیمون روکشف کنیم، نقاط قوت خودمون رو بشناسیم یعنی خودمون رو خوب بشناسیم، مرحله خوشناسی رو پشت سر گذاشتیم اما اگر ما بازار کار خودمون رو خوب نشناسیم، این مهارتهایی که کسب کردیم، این پتانسیل هایی که در خودمون شناختیم، هیچ کاربردی نداره و ما نمیتونیم از اونها به درآمدزایی برسیم.

برای اینکه شما بتونید اشتیاق سوزانتون و توانمندی هاتون رو به درآمد تبدیل کنید، یکی از مهمترین وظایف شما شناخت بازار کاری که میخواید وارد اون بازار کار بشید. باید جواب این سوالات رو برای خودتون پیدا کنید: چه مشکل یا چه کمبودی در اون بازار کاری که مد نظر شما هست وجود داره که شما میتونید اون مشکل یا اون کمبود رو برطرف کنید؟ سوال دوم اینکه چه نیازهایی در بازار کار شما وجود داره؟ شما باید نیازهارو در بازار کارتون شناسایی کنید، مشکلاتی که حل نشده رو در بازار کارتون شناسایی کنید و مهارتهای خودتون رو جوری تنظیم کنید، جوری خودتون رو آماده کنید که در آینده بتونید حلال این مشکلات باشید یا رفع کننده نیازهای موجود در بازار کار باشید.

شاید سوال بپرسید ما چجوری بتونیم مشکلات موجود یا نیازهای موجود در بازار کارمون روشناسایی کنیم؟ سوال بسیار خوبیه، برای اینکه این کار انجام بدید میخوام چند تا کار به شما یاد بدم: اولین کاری که باید انجام بدید تحلیل شرکتهای موجوده. یکی از کارهایی که برای این مورد باید انجام بدید رفتن به نمایشگاهها و سمینارها، رفتن فعال که در ویدیوهای قبلی مفصل صحبت کردیم. ببینید در صنعت شما در بازار کار شما چه شرکتهای فعالی وجود دارن و دقیقا اونها رو تحلیل کنید، آنالیز کنید، سر از کارشون در بیارید. ببینید اونها دارن چه کارهایی انجام میدن و این باعث میشه که شما شناخت خیلی قوی از بازار کار خودتون پیدا کنید.

 دومین کاری که باید انجام بدید اینکه به افراد موفق بازار کار خودتون خوب دقت کنید اونها رو رصد کنید، اگر سایتی دارن حتما در سایت اونها عضو بشید، حتما خبرهایی که در سایتشون در حقیقت میدن رو بخونید، دقیقا متوجه بشید که اون افراد موفق چه کارهایی روانجام دادن چه مزیتهایی رو داشتن که اینقدر موفق بودن و میتونید از موفقیت اونها، از الگوی موفقیت اونها نمونه برداری والگو برداری کنید و در کار خودتون پیاده سازی کنید.سومین کاری که افراد موفق انجام میدن، افرادی که دنبال رسیدن به شغل رویایی شون هستن اینه که به آینده بازار کار خودشون نگاه می کنن. این مورد، مورد بسیار مهمی. همیشه گفتم چون ما تو قرن بیست و یک حضور داریم، قرنی که همه چیز در حال تغییر کردن سریع و شدیده، یکی از مهمترین وظایف ما به عنوان یک فرد موفق اینکه به جلوتر از روندها دقت کنیم، ببینیم در آینده بازار کار ما، صنعت ما به چه سمتی حرکت میکنه.

به نظر من افراد سوپر موفق در هر صنعت و در هر بازار کار، افرادی هستن که جلوتر از بقیه هستن، افرادی هستن که از مهارتهای از تکنولوژی هایی که وارد بازار کارشون میشه زودتر خبر دار میشن و خیلی راحتتر و بهتر میتونن از اونها استفاده کنن و اونهارو تبدیل کنن به یک منبع درآمد.

به عنوان تمرین عملی که در این ویدیو باید انجام بدید، باید این کارو انجام بدید که با توجه به این سه موردی که توضیح دادم، بنویسید که شغل رویایی شما چیه؟ و چه ویژگی هایی داره؟ اشتیاق سوزان شما در مورد شغلتون چی هست؟ نقاط قوت خودتون رو بنویسید و با توجه به اونها بتونید یک نیاز یا یک مشکلی رو در بازار کار خودتون پیدا کنید که پکیج اینها مجموع اینها میشه دقیقا همون شغل رویایی شما.امیدوارم که از این ویدیو لذت برده باشید در درس بعدی در ویدیو بعدی میخوام در مورد استراتژی برتری در بازارکار که یک استراتژی بسیار ساده اما بسیار قدرتمند که افراد برتر از همین استراتژی همیشه استفاده می کنن تا همیشه جزء افراد خاص و عالی اون بازار کار باشن، صحبت کنم.