جلسه چهارم: 10 تله موفقیت

به نام خدا دوستان عزیز سلام، خیلی خوشحالم که مجدد در خدمت شما هستم و امیدوارم که ویدیو های قبلی رو دیده باشید و تمرین هایی که به شما گفتم رو به دقت انجام داده باشید. سوالاتی که قرار بود از خودتون بپرسید و عمیقا به اونها فکر کرده باشید رو انجام داده باشید. در این ویدیو می خوایم در مورد بخش سوم از بدنه الگوریتم موفقیت یعنی تله های موفقیت صحبت کنیم. 10 تله موفقیت را با هم بررسی می کنیم.

اولین تله موفقیت عادتهای منفی هستن، عادت به نظر من قدرتمند ترین چیز در زندگی ماست که در حقیقت مارو کنترل می کنه و کنترل از راه دور ما انسانها، عادتهای ما هستن که ما رو در زندگی کنترل می کنن و سمت و سو و جهت زندگی ما رو حتی بدون اینکه خودمون هم متوجه بشیم عادتهای ما هستن که تشکیل میدن. به شما  توصیه می کنم حتما کتاب قدرت عادتها رو بخونید تا متوجه بشید که چقدر ما باید در زندگی وسواس داشته باشیم که چه عادت هایی رو وارد زندگیمون کنیم، خیلی از این عادتها دردوران کودکی ما شکل گرفتن و شاید خود ما هم تقصیری در شکل گیری اونها نداشته باشیم اما وظیفه ماست که الان اون عادت ها رو بررسی کنیم و ببینیم که کدوم یکی از اون عادتها، عادتهای مثبتی هستن و کدوم یکی از اون عادتها، عادتهای منفی هستن. پس گوشه ذهنتون باشه که عادت یک موجود موذیه که  یک چیز موذی که می تونه بدون اینکه خود شما متوجه باشید، هدف شمارو منحرف کنه و زندگی شمارو به سمت بی هدفی سوق بده.

دومین تله موفقیت گرفتار شدن در دام لذت های فوریه. برای اینکه این تله رو متوجه بشید میخوام یک مثال بزنم، همه ما شنیدیم که خوردن نوشابه خیلی ضرر داره، خوردن پفک بیش از حد خیلی ضرر داره، هم ما میدونیم که در دین اسلام گفته شده که هر شب خوردن یک سیب باعث میشه که شما طول عمر پیدا کنید، باعث میشه که شما سلامتی بیشتری داشته باشید. همه ما از اینها خبر داریم، اما چرا با وجود اینکه میدونیم پفک به ضرر ماست، با وجود اینکه میدونیم کشیدن سیگار به ضرر ماست، خیلی از افراد همچنان دارن این کارها رو انجام میدن. آیا تا به حال به این فکر کردید؟ علت اصلی اینکه این افراد این کارهارو با وجود اینکه کاملا منطقا و حتی احساسا میدونن به ضررشون انجام میدن اینکه اونها در دام لذت های فوری گیر می کنن.

لذت های فوری یعنی لذت هایی که ما همون لحظه با انجام اون کار میتونیم اون لذت رو حس کنیم و در نتیجه اون کار رو انجام میدیم. اما من باید به شما این رو بگم که موفق شدن یک لذت فوری نیست و در نتیجه شما اگر بخواهید موفق بشید باید به خودتون این عادت رو یاد بدید که در دام لذت های فوری گیر نیوفتید و این رو یاد بگیرید که موفقیت بزرگ و اون چیزی که ما دنبال اون هستیم یک لذت فوری نیست، یک لذت لحظه ای نیست و نیاز داره که یک مدت به صورت کاملا منظم و مداوم تلاش روش صورت بگیره. پس کسی که دنبال رسیدن به هدف و موفقیته برعکس افراد معمولی که فقط دنبال لذت های فوری هستن باید دنبال لذت هایی باشه که بعد از یک مدت کار و تلاش به دست میاد.

سومین تله موفقیت که متاسفانه یکی از عمیق ترین تله های موفقیت در بین جوون های کشورمون هست و من همیشه که توی دانشگاه ها تدریس می کنم متوجه میشم که اکثر دانشجوها بکگراند ذهنشون همین تله موفقیته و اون چیزی نیست جز خطر میانبر خواهی. خیلی از افراد بیشتر دنبال یک چراغ جادو هستن که به اون دست بکشن و یک دفعه همه زندگیشون کاملا متحول بشه. وقتی با خیلی از دانشجو ها صحبت می کنم متوجه میشم که اونها می خوان بدون اینکه خودشون تغییر کنن، زندگیشون تغییر کنه. اما واقعا همچین چیزی امکان نداره. تا شما خودتون رو تغییر ندید، تا شما طرز فکرتون رو تغییر ندید امکان نداره هیچ جنبه ای از زندگی شما تغییر کنه. اگر قرار بود با همین سیستم فکری و نگرشی شما و با همین سیستم رفتاری شما تغییری ایجاد بشه که همین سیستم می تونست تا الان شمارو به نتیجه برسونه. پس اگر تا الان نتونستید نتایج خیلی خوبی از زندگیتون بگیرید این نشون میده که شما نیاز دارید تا سیستم فکری خودتون، سیستم عملگرایی خودتون رو تغییر بدید و دچار تله ای به نام میانبر خواهی نشید.

چهارمین تله موفقیت که این هم یکی از دشمنان بزرگ اکثر ماست، گرفتار شدن در منطقه آسایشه. منطقه آسایش طبق تحقیقات انجام شده، منطقه ای هست که اکثر ما انسانها دوست داریم توی اون منطقه بمونیم. منطقه آسایش جایی که عادت های ما برا ما اون منطقه رو ساختن و ما توی اون منطقه، توی اون شرایط، توی اون موقعیت به خصوص احساس آرامش می کنیم یا به عبارت دیگه اصلا احساس اضطراب و فشار و استرس نداریم. شاید پیش خودتون بگید که اینکه خیلی خوبه ما همیشه دنبال آرامش بودیم و هستیم. پس این خیلی خوبه که ما همیشه توی منطقه آسایش خودمون بمونیم. اما این یک اشتباه بسیار بزرگه. تحقیقات نشون میده که همه موفقیت های بزرگ، همه انسانهای موفق موقعی تونستن مسیر موفقیت خودشون رو شروع کنن که منطقه آسایش خودشون رو کنار گذاشتن و اصطلاحا وارد منطقه یادگیری شدن.

منطقه یادگیری جاییه که ما یک مقدار اضطراب و استرس و فشار روی خودمون احساس می کنیم و همون اضطراب و استرس باعث میشه که ما تلاش کنیم چیزهای جدیدتر یاد بگیریم، پیشرفت کنیم و در نهایت به موفقیت های بزرگ برسیم. بعد از منطقه یادگیری منطقه اضطراب شدید وجود داره که البته اون منطقه اصلا منطقه خوبی نیست. پس این تحقیقات نشون میده که یک مقدار اضطراب، نگرانی برای یادگیری و پیشرفت ضرورریه، پس اگر احساس می کنید که هر روزتون سرشار از آرامشید و هیچ دغدغه ای ندارید، هر روز برای خودتون میرید میاید، میرید دانشگاه یا میرید سر کار بر می گردید بدونید که شما در منطقه آسایش خودتون گرفتار شدید و این رو هم بدونید که اون بزرگترین دشمن شماست.

پنجمین تله موفقیت تردید در تصمیم گیریه. همونطور که در ویدیو های قبلی هم گفتم، طبق گفته دکتر روستا ما الان به مدیریت بحران نیاز نداریم ما به مدیریت ابهام نیاز داریم. این ابهام همون تردید، شما در تصمیم گیری های روزانتون در تصمیم گیری های زندگیتون قطعا با تردیدهای زیادی مواجه میشید. طبق آمارهایی که از بین بیست و پنج هزار نفر زن و مرد در آمریکا صورت گرفته از بین سی و یک عامل شکست یکی از مهمترین عوامل همین تردید در تصمیم گیریه. انسان های موفق انسانه هایی هستن که بررسی های لازم رو انجام میدن و بعد سریعا تصمیم گیری می کنن واز اون مهمتر به تصمیمات خودشون پایبند باقی می مونن.

متاسفانه خیلی از ما وقتی یک تصمیمی می گیریم وقتی ایمان و باور کافی نسبت به اون تصمیمون نداریم و یا شاید خیلی احساسی و سطحی تصمیم گرفتیم به گفته یکی از دوستانمون یا یکی از اعضای خانوادمون خیلی راحت اون تصمیمی که گرفتیم رو رها می کنیم و میریم سراغ یک کار جدید. حتما دقت کردید که خیلی از افراد به همین منوال دارن زندگیشون رو ادامه میدن. پس یکی از مهارتهایی که ما برای موفقیت نیاز داریم، قطعیت در تصمیم گیریه. هر وقت دیدید که بیش از حد دچار ابهام شدید سریع یادتون بیاد که این دقیقا یکی از تله های موفقیته.

ششمین تله موفقیت توجه بیش از حد به جزئیاته. شما وقتی طبق الگوریتم موفقیت که در ویدیوی قبلی به شما معرفی کردم، هدف گذاری کردید و لیست کارهاتون رو نوشتید ممکن با یک لیست خیلی بزرگی از کارها مواجه بشید و همین لیست بزرگ شاید باعث بشه که شما دچار اضطراب و نگرانی بشید و علت این اضطراب هم شاید توجه بیش از حد شما به جزئیات باشه. خیلی خوبه که شما به جزئیات توجه کنید اما من اینجا گفتم توجه بیش از حد به جزئیات. شما باید لیست کل کارهایی که لازم دارید  برای رسیدن به اون هدف انجام بدید، لیست کل مهارتهایی که لازم دارید برای رسیدن به اون هدف پیدا کنید رو یادداشت کنید اما این درست نیست که هر روز شما به کل اون لیست نگاه کنید و بخواید همه اون کارها رو هر روز انجام بدید، این اشتباه بسیار بزرگیه.

شما باید هر ماه، هر هفته یک مهارت انتخاب کنید و اون هفته، اون ماه روی اون مهارت تمرکز کنید. توقع نداشته باشید که یک دفعه به همه اون کارها برسید. اگر شما تلاش کنید که خیلی سریع به همه اون کارها برسید، همه اون مهارت ها رو به دست بیارید یعنی شما دارید در تله ای به اسم توجه بیش از حد به جزئیات گرفتار میشید. پس این هم گوشه ذهنتون باشه.

تله دیگه ای ممکن برای شما خیلی آشنا باشه، احمال کاری، احمال کاری یا تنبلی. احمال کاری یا تنبلی میتونه دلایل بسیار متنوعی با توجه به شخصیت و روحیات شما داشته باشه. مثلا یکی از دلایل احتمال کاری میتونه ترس از شکست باشه، افرادی که خیلی از شکست می ترسن چون توی ذهنشون شکست رو ربط دادن به یک چیز بسیار دردناک و یک چیزی که ممکن زندگیشون رو نابود کنه، در نتیجه با عناوین مختلف و شاید خیلی منطقی خودشون رو گول میزنن و سراغ اون کارها نمیرن و در نتیجه هیچ پیشرفتی هم ندارن. دلیل دیگری از احمال کاری میتونه کمالگرایی باشه. خیلی از افراد می خوان یک کاری رو انجام بدن ولی منتظرن تا همه اطلاعات لازم توی اون زمینه رو پیدا کنن و بعد تازه اون کارو شروع کنن. این هم یکی از اشتباهات بسیار بزرگه.

اینکه شما منتظر باشید همه اطلاعات، همه شرایط ضروری رو پیدا کنید و بعد تازه اقدام و عمل کنید این هم اشتباه و این هم یکی از انواع احمال کاریه. دلیل دیگه احمال کاری میتونه، احمال کاری مجازی باشه مثلا ایمیل چک کردن های بیش از حد، رفتن به شبکه های اجتماعی بیش از حد. همه این کارهایی که زیر مجموعه احمال کاری هستن باعث میشن که شما کار درست رو در زمان درست انجام ندید. یعنی احمال کاری چیزی که باعث میشه ما کار درست رو در زمان درست انجام ندیم و نظم ما از بین بره و در نهایت آینده ما رو نابود کنه.

هشتمین تله موفقیت ترس از شکست، ترس عاملی که میتونه زندگی مارو نابودکنه. ترس عاملی که هم خوبه هم بده، اصلا نمیشه بگیم ترس یک چیز بسیار بد. ترس در حقیقت چیزی که اگر ما اجازه بدیم اون مارو کنترل کنه زندگی ما نابود میشه. پس مهارتی که ما نیاز داریم حذف ترس از زندگی نیست، بلکه مهارتی که ما به اون نیاز داریم کنترل ترس. ما باید یاد بگیریم که چه ترسهایی خوبن چه ترسهایی بد. ترس های خوب رو با جدیت بهشون بها بدیم و ازشون درس بگیریم و ترس هایی که میدونیم برای ما مضر هستن، ترس هایی که میدونیم دلایل خیلی منطقی و عقلانی ندارن. ترس هایی که میدونیم به دلیل ظعف فکری ما هستن رو سعی کنیم کنترلشون کنیم. پس شما باید مهارت کنترل ترس رو داشته باشید و ترس از شکست یکی از بزرگترین ترس هایی که در ذهن خیلی از ما وجود داره و همین ترس از شکست که باعث شده سالیان سال ما هیچ گامی برای موفقیت برنداریم.

برای اینکه ترس از شکست رو از وجود خودتون از بین ببرید اول از همه باید ببینید واژه شکست در ذهن شما چه تعریفی داره؟ واقعا واژه شکست توی ذهن شما چجوری تعریف شده؟ شما شکست رو چجوری برای خودتون تفسیر کردید؟ به نظر من بزرگترین و بهترین تعریف شکست همینه که ما اصلا هیچ کاری انجام ندیم، ما خیلی معمولی زندگی کنیم و راضی بشیم به اینکه فقط زنده باشیم نه اینکه زندگی کنیم. به نظر من این بزرگترین تعریف شکسته، اگر شما تعریف شکستتون تعریفی هست که شما رو از حرکت های موفق شدن باز میداره پس تصمیم بگیرید که تعریف خودتون از شکست رو تغییر بدید.

نهمین تله موفقیت ترس از موفقیته، شاید تعجب کرده باشید که مگه کسی هست که از موفقیت شدن هم بترسه؟ بله انسانهای زیادی هستن که از موفق شدن میترسن. خود من سالهای پیش دقیقا ترس از موفقیت داشتم. بذارید براتون مثال بزنم. مثلا ممکن شما پیش خودتون این فکر کنید که اگر من بخوام تلاش کنم، مهارت یاد بگیرم تا بتونم به موفقیت برسم این باعث میشه که شما از زندگیتون لذت نبرید، این باعث میشه که شما مجبور شید خیلی از دوستانتون رو کنار بذارید، وقت کمتری برای تفریح و لذت خواهید داشت واین دقیقا مترادف با اینه که شما توی ذهن خودتون موفقیت رو ربط دادید به یک عامل زجرآور نه خوشی. بستگی به این داره که شما موفقیت رو به خوشی ربط دادید یا ناراحتی.

اگر اینطوری فکر می کنید، بدونید که توی ذهنتون موفقیت رو به ناراحتی ربط دادید و قانون بزرگ ذهن اینکه، ذهن انسان، مغز انسان همیشه دنبال کارهایی میره که به خوشی ربط داده شده باشن و همیشه از کارهایی که به ناراحتی ربط داده شده باشن فرار می کنه. پس شما باید تعریف خودتون از موفقیت رو به خوشی ربط بدید. بله برای موفق شدن شما باید یک سری تلاش های بیشتر رو انجام بدید، باید یک سری دوستانی که شما رو به سمت پوچی سوق میدن رو کنار بذارید. باید وقتتون رو بیشتر مدیریت کنید، باید منظم باشید، منظم بودن هم تا حدی سخته اما بعد از چند سال چه دستاوردی خواهید داشت اگر این کارهارو انجام بدید.

همیشه به اون نتیجه نهایی فکر کنید نه به سختی های راه واز همه مهمتر اینکه چیزهایی که برای شما سخته، منظم بودن، ترک یک سری دوستهایی که الان فکر می کنید خیلی عالین، باید همیشه با اونها باشید. مطمئن باشید بعد از مدتی به این نتیجه می رسید که چقدر خوب شد من زودتر این کارو انجام دادم. چرا من این کارو زودتر نکرده بودم. چون دوستای خیلی بهتری پیدا می کنید، دوستهایی با سطح فکری بالاتر پیدا می کنید پس اصلا نگران نباشید به قدرت عادتها ایمان داشته باشید. شما الان به شرایط فعلیتون عادت کردید بعد از مدتی به این نتیجه میرسید که خوب شد این مسیر رو طی کردم. برای اینکه بهتر متوجه بشید یک مثال دیگه بزنم، یادتون که وقتی کودک بودیم چقدر دوست داشتیم دوچرخه بخریم، پدرمون برامون دوچرخه بخره، اون زمان که ما بچه بودیم خیلی دوست داشتیم آتاری داشته باشیم. الان که اون زمان گذشته و بر میگردیم به اون دوران فکر می کنیم میبینیم که چقدر اون چیزا برای الان ما مسخره اس. اون زمان برامون خیلی ارزش داشت  ولی الان اصلا دیگه ارزشی برای ما نداره، نوع نگاه ما به زندگی به مرور زمان تغییر کرده. وقتی شما وارد مسیر موفقیت میشید تعریف شادی برای شما تغییر میکنه، تعریف لذت برای شما تغییر میکنه و این رو به شما قول میدم که بعد از اینکه وارد مسیر موفقیت شدید، شاید رو تجربه می کنید که اصلا قابل مقایسه با شادی که الان دارید تجربه می کنید نیست. من این رو به شما قول میدم که شادی واقعی رو موقعی فقط انسانها تجربه می کنن که در مسیر موفقیت در مسیر رشد و پیشرفت و رسیدن به هدفهای بزرگ و کمال طی می کنن.

بریم سراغ دهمین تله موفقیت، یعنی آخرین تله موفقیت که بسیار مهمه و اون تضاد ارزش ها و اهدافه. این تله موفقیت هم یکی از مهمترین تله های موفقیت که به نظر من خیلی از افراد جامعه دقیقا توی این تله گرفتار هستن. قبل از اینکه ببینیم تضاد بین ارزشها و اهداف یعنی چه اصلا ببینیم خود ارزش چه معنی داره. ارزش یعنی اون باورها و اعتقادات درونی شما که باعث رفتارهای شما میشن، اون اعتقادات و تفکرات عمیق درونی شما، که ملاک تصمیم گیری های شما در زندگی هستن.  شما انتخاب هاتون رو دانسته یا نادانسته طبق اونها انجام میدید. خیلی مهمه که ما برای خودشناسی وقت صرف کنیم. یکی از مهمترین مراحل خودشناسی اینه که ما بفهمیم واقعا نظام ارزش های ما چیه. چیه که توی زندگی ما بالاترین ارزش رو برای ما داره؟ شاید فکر کنید که بدونید اما من مطمئنم و به شما قول میدم که اکثر ما نظام ارزشهای خودمون رو خیلی خوب نمیشناسیم و یک هاله هایی از شرایط بیرونی و یک دود و یک غباری دور نظام ارزشها رو گرفته و باعث شده که ما اونها رو خیلی خوب نشناسیم و در نتیجه تصمیم گیری هایی تو زندگی انجام بدیم و کلی از عمرمون روی اونها وقت صرف کنیم و در نهایت به این نتیجه برسیم که اون هدفی که برای خودمون تعیین کردیم دقیقا متضاد با یکی از ارزشهای پایه ای ماست.

توی ویدیو های قبلی براتون یک مثال زدم، مثال دوستم که دو یا سه سال وقت صرف کرد برای اینکه بتونه برای یکی از دانشگاه های آمریکا یا کانادا اپلای بگیره و اونجا در حقیقت به عنوان یک دانشجو بمونه، بعد از اینکه تونست این کارو انجام بده، بعد از صرف دو یا سه سال از عمر با ارزشش به این نتیجه رسید که دیگه نیمخواد اون هدف رو داشته باشه. علت اون هم این بود که در نظام ارزشهای اون شخص خانواده بالاترین اولویت رو داشت و اون شخص یادش رفته بود که خوب تحقیق کنه و ببینه که موندن در آمریکا یکی از شروطش اینکه ممکن شما یک سال یا دوسال نتونید برگردید به ایران.

پس شما باید برای اینکه در این تله گرفتار نشید ببینید نظام ارزشهای شما چیه، ارزشها میتونه عشق، خانواده، ارزشهای معنوی، ارزشهای مالی، آزادی مالی، استقلال مالی و شاید بگیم احساس امنیت باشه و ارزشهای بسیار زیادی. مثلا برای کسی که احساس امنیت بزرگترین و بالاترین ارزشش هست کارآفرینی شاید نسخه خوبی نباشه، اون شخص شاید بهتر باشه سعی کنه یک کارمند بسیار موفق باشه که بتونه بعد از چند سال حقوق های خیلی بالایی رو درخواست بده. اما یک شخصی که جزو نظام ارزشهاش کنجکاوی و جسور بودن بسیار بالا هست و اصلا عاشق کنجکاوی و عاشق تجربه کردن کارهای جدیده، برای این شخص برخلاف شخص اول کارآفرینی میتونه یک دنیای خیلی قشنگی رو براش بسازه. پس نظام ارزشهاتون رو مشخص کنید و حواستون باشه که در این تله موفقیت گرفتار نشید که گفتم این تله تضاد بین اهداف و ارزشهای شماست.

امیدوارم که این ویدئو هم براتون مفید بوده باشه، در ویدئو بعدی میخوایم در مورد ویتامین های موفقیت، یعنی کارهایی که باعث میشن شما با سرعت بیشتری به سمت موفقیت نهایی حرکت کنید کارهایی که اسمشون رو گذاشتیم شتاب دهنده موفقیت یا اصطلاحا ویتامین های موفقیت صحبت کنیم با من در اون ویدئو همراه باشید فعلا خدانگهدار.

 

۲ دیدگاه برای “جلسه چهارم: 10 تله موفقیت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *